نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : کنگ دز
نام فعلی مکان جغرافیایی : نامعلوم
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: سیاوش گرد، بهشت گنگ
شرح مکان جغرافیایی:
کنگ دز اگر از جنبه های اساطیری کنگ دز و آنچه در متون دینی ایرانیان از قبیل اوستا درباره این دژ نیمه زمینی – نیمه آسمانی گفته شده بگذریم، شاهنامه توصیف متعارفی از این دز به دست داده است معلوم نیست سیاوش کنگ دز را چه وقت ساخته است اما کیخسرو وقتی در پی افراسیاب به شمال غرب ایران و نزدیک دریای چیچست رفت یک سال در کنگ دز ماند و بر آن کنگ ساخته پدر مویه کرد محل آن در شمال غرب ایران ذکر شده و بی هیچ توضیحی درباره ارتباط آن با افراسیاب و توران مأمن نهایی افراسیاب معرفی شده است. اگر از این چند مورد استثنایی نامتعارف بگذریم و توصیفاتی را هم که از دیگر کنگ های شاهنامه، چون کنگ دزهوخت ضحاک بهشت کنگ افراسیاب و سیاوخش گرد شده است کنار بگذاریم کنگ دز شاهنامه به صورت جایی کاملاً متعارف و زمینی در می آید برخلاف کنگ دز اساطیری که اصلاً پایه بر آسمان دارد یاد کردهای شاهنامه از کنگ در به این شرح است:
در نخستین دفترهای شاهنامه از جمله در سراسر داستان سیاوش هیچ نامی از کنگ دز برده نشده است نام آن اولین بار هنگامی می آید که کیخسرو طی جنگ بزرگ افراسیاب را تا مقرش بهشت کنگ در آن سوی سیر دریا یا گل زریون عقب میراند و در محاصره میگیرد و افراسیاب به وی پیغام میدهد که من می توانم با جادو و پرواز خود را به کنگ دز برسانم و در آنجا آرام یابم
عاقبت هم از برابر کیخسرو میگریزد و از طریق چین و مکران خود را با کشتی به انتهای آب زره یا همان دریای عمان و خلیج فارس میرساند و به سوی کنگ دز می رود. اما در حین جنگ کیخسرو با افراسیاب در بهشت کنگ گاه آن دژ هم به اختصار کنگ یا کنگ دز خوانده شده و آقای خالقی آن نام ها را هم ذیل عنوان کنگ دز فهرست کرده است.
آنچه گذشت همه یاد کرد و توصیفهای شاهنامه از کنگ دز است که هیچ رنگ و بوی غیرزمینی ندارد و تفاوت زیادی هست میان آن با کنگ دز آسمانی و اساطیری.
کنگ دز شاهنامه جایی خیالی و آسمانی نیست بلکه شهر دزی است با رود و باغ و بستان مانند دژ کلات که اکنون نیز در شمال طوس برجاست. تنها ابهام همین است که شاهنامه نمیگوید کنگ دز را سیاوش کی ساخته و چرا به افراسیاب هم تعلق داشته است؟ در ادامۀ داستان میخوانیم وقتی کیخسرو مرزبانانی ایرانی بر کنگ دز گماشت، افراسیاب در آن حدود آواره ماند و کیخسرو هم در پی افراسیاب دیگر بار به توران بازگشت اما چون او را نیافت به ایران آمد و با نیای خود کیکاووس برای نیایش به آتشکده آذرگشسپ ،رفت تا این که زاهدی به نام هوم از تخمه فریدون افراسیاب را در آخرین پناهگاه خود به نام هنگ افراسیاب یافت و کمندی بر گردن وی انداخت و کشان کشان با خویش برد اما در کنار دریای چیچست افراسیاب از چنگ وی گریخت و به درون آب فرورفت آخرالامر کیخسرو و کیکاووس به کنار چیچست راهنمایی شدند و افراسیاب را از آب بیرون کشیدند و کشتند.
اما در اساطیر ایران خصوصاً در منابع دینی از کنگ دز توصیفی کاملاً افسانه ای میبینیم که خلاصۀ آن به روایت بندهش چنین است کنگ دژ را گویند که دارای دست و پای افراشته ، درفش همیشه گردان بر سر دیوان بود. کیخسرو آن را به زمین نشاند او را هفت دیوار است زرین ،سیمین ،پولادین برنجین آهنین آبگینه ای و کاسگین او را هفتصد فرسنگ راسته در میان است و پانزده دروازه بدوست که از دروازه تا دروازه به گردونۀ اسبی و روز بهاری به پانزده روز شاید شدن»
مهرداد بهار درباره کنگ دز به مقالۀ خود با نام «کنگ دز و سیاوش گرد» شاهنامه شناسی ارجاع داده و یادآور شده است که در این مقاله بحث شده است که کنگ دز نمونه آسمانی سیاوش گرد است که سرانجام توسط کیخسرو فرود آورده میشود و بر سیاوش گرد قرار می گیرد؛ و این خود اشاره به پایان جهان است»
در متن اصلی شاهنامه سیاوخش گرد به گونه ای معرفی شده که ارتباطی با کنگ دز اساطیری ندارد اما ظاهراً بعضی از کاتبان چون به وصف سیاوخش گرد رسیده اند ۴۹ بیت از خود یا از دیگر سروده های فردوسی را وارد متن کرده اند که در تصحیح مسکو آن ابیات را درون قلاب قرار داده و وارد متن کرده اند، اما آقای دکتر خالقی همه آنها را از متن به حاشیه برده است.