نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : کلات چرم

نام فعلی مکان جغرافیایی: کلات نادری

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: کلات، دژ کلات

تعداد مرتبه ای که در شاهنامه آمده : دوبار

بخش ها و اشعاری از شاهنامه که  نام مکان جغرافیایی آمده:

داستان فرود سیاوش:

گذر  بر  کلات  ایچ   گونه    مکن                  کزآن ره رَوی خام  گردد  سَخُن

پسر  بودش  از  دُخت پیران  یکی                   که   پیدا  نبود   از   پدر  اندکی

کنون در کلات‌ست و با   مادرست                   جهاندار و  با فرّ و با    لشگرست

وزان  روی  منزل  به منزل   سپاه                   همی رفت، پیش اندرآمد دو  راه

زیک  سو   بیابان  بی  آب  و   نم                   کلات  از  دگر  سو  و  راه  چرم

همان  به  که  سوی کلات و جرم                   برانیم  و  منزل   کنیم   از  میم

داستان یزدگرد سوم در جریان سفر یزدگرد به خراسان و نامه نوشتن او به کنارنگ طوس:

یکی نامه بنوست دیگر  به  طوس          پراز خون‌دل روی چون‌سندورس

سوی   مرزبانان  یغمیج  و  کاه             که  با  فّر و بُرزَند و با داد و راه

شمیران  و  رویینه  و  زاوه کوه            کلات از دگر دست و دیگرکروه

 

دیگر منابع ای که از این مکان جغرافیایی نام برده اند:

بُندهش ذیل معرفی کوه های مهم ایران زمین می خوانیم:«راوک بَشَن به زَراوَد است این جای را باشد که زراود باش که راوَگ بشن و باشد که کلاد خوانند از دو سوی کوه و راه میان دره است و دژ فرود آنجاست».

شرح مکان جغرافیایی:

کات: (نیز] گنگ) در شاهنامه تنها از یک دژ شهر با نام کلات نام برده شده که آن هم کلات شمال شرق استان خراسان رضوی، مشهور به کلات نادری است. از این دژ بار اول در داستان فرود به طور مشروح یاد شده، چون فرود سیاوش در آن مستقر بوده و توسط طوس کشته شده است. بار دیگر هم هنگام گریز یزدگرد سوم از برابر تازیان و سفر به خراسان و طوس، نام کلات به عنوان دژی امن آمده است.

پس از آن که سیاوش به دست افراسیاب در توران کشته می شود، فرزندش کیخسرو به اهتمام گیو به ایران بازمی گردد و به عنوان اولین اقدام علیه تورانیان و افراسیاب سپاهی عمده را با سپهسالاری طوس راهی توران می کند. اما به طوس یادآور می شود که در راه لشکرکشی به توران از مسیر کلات عبور نکند، چون برادرش فرود از سوی تورانیان در آن دژ مستقر است و احتمال می رود که واکنش نشان دهد و حادثه ای رخ نماید. اما طوس وقتی به سر دوراهی ای می رسد که یکی بی آب است و دیگری پرآب، برخلاف توصیه کیخسرو راه پرآب کلات را در پیش می گیرد، که در نهایت منجر به درگیری سپاه ایران و طوس با فرود و کشته شدن او و مادرش جریره می شود

چون در ایران زمین چندین کلات، مثل کلات گناباد، ابرقو و اقلید، وجود دارد که اهالی آنها عموما معتقدند غرض از کلات شاهنامه همان کلات ایشان بوده، لازم است درباره کلات خراسان توضیح مفصل تری بدهیم. اول این که بنا بر شاهنامه کلات در آن برهه در تصرف تورانیان بوده است. بنابراین، پیش از پرداختن به این که کدام کلات همان کلات شاهنامه است، باید معلوم کنیم مرزهای ایران و توران در آن زمان کجا بوده و چرا کلات جزء قلمرو تورانیان محسوب می شده است؟ طبق شاهناهه از زمان اولین حمله تورانیان به ایران و کشته شدن نوذر در دهستان، واقع در گوشه جنوب شرقی دریای خزر، و پیشروی ایشان تا ری و بستن پیمان جدید مرزی میان ایران و توران، مرزهای دو کشور به نفع تورانیان به سوی ایران پیش خزیده است، به گونه ای که یکی از حدود آن در جنوب سرخس، یعنی رودابد و شیر تعیین شده است (ایران، توران، رودابد، شیر، سرخس). ظاهرا دهستان هم حد دیگر این مرز بوده است. از این رو، مرز رسمی دو کشور تقریبا با مرز کنونی دو کشور ایران و ترکمنستان انطباق داشته است.

با این توصیف، منطقی به نظر می رسد که در آن زمان دژ کلات، واقع در شمال ولایت طوس و جنوب دشت خاوران و بیابان قراقوم، در تصرف تورانیان بوده باشد. ادامه داستان فرود هم به خواننده اطمینان می بخشد که کلات شاهنامه همین کلات طوس بوده است، چون طوس بن نوذر و سپاه ایران پس از فتح کلات به سوی توران حرکت می کنند و اولین مانع بر سر راه آنها کاسه رود است، که همین رودخانه تجن کنونی بوده است(۰ کاس رود). بعد هم به دژ گروگرد حمله می کنند که در پنج فرسنگی مرو(در راه سرخس به مرو) قرار داشته و اکنون ویرانه های آن در جوار شهر نوساز ماری در کشور ترکمنستان برجاست (۰ گروگرد). پس از عقب نشینی ایرانی ها از گروگرد جنگ دیگری میان ایشان درمی گیرد که بنا بر شاهنامه محل آن در حواشی رود شهد یا هریرود کنونی بوده است.

گذشته از این انطباق های جغرافیایی، موقعیت و ویژگی های دژ کلات با توصیف های فردوسی طوسی، از جمله ذکر نام های جرم یا چرم که اکنون نام روستایی کوهستانی در جوار دژ کلات است، و سپدکوه و قلعه فرود آرچنگان و غیره تردیدی باقی نمی گذارد که در ذهن تدوین کنندگان شاهنامه ابومنصوری، ایضا فردوسی، کلات داستان فرود همین کلات شمال طوس بوده است.

دژ طبیعی کلات حصاری از کوه ها به شکل بیضی با اقطار تقریبی ۱۰x۳۰ کیلومتر است، با یک دره ورودی از سوی طوس و یک خروجی از سوی دشت خاوران، به نام های دروازه ارغونشاه و نفته، که جز از چند موضع بقیه آن بارو غیرقابل نفوذ است. یکی از جاهای نفوذپذیر آن مجاور روستای چرم و سپدکوه است و اکنون هم این رخنه با حدود صد متر سنگ چین بسته شده است. در عوض، کوہ منفرد سپدکوه در برابر این رخنه وجود دارد که مشرف بر روستای چرم است و به همین سبب بر روی آن، که از قضا صاف و قابل سکونت است، تأسیساتی دفاعی برای حفاظت از رخنه مورد بحث وجود داشته است و اهالی هم اکنون آن را قلعه فرود می نامند. روستای مجاور آن کوہ گرو نام دارد که جایی دیگر در شاهنامه نام آن همراه با دژ کلات آمده است( طوس، کروه). گذشته از این ها، کلات طوس در منابع دینی و اساطیری ایران نیز مشهور بوده است.

ارتباط دژ فرود با کلات، و وجود این دو در بوم سرخس هر گونه گمانه زنی درباره انطباق دیگر کلات های ایران با کلات شاهنامه را منتفی می سازد، چون کوهی که حصار و دژ کلات جزئی از آن است سد سدیدی میان طوس و دشت خاوران و بیابان قراقوم ایجاد کرده، که تا سرخس، به فاصله تقریبأ ۱۰۰ کیلومتری شرق کلات به خط مستقیم، هیچ جا فرونمی افتد مگر در یکی دو دره، به همین سبب زه کش اصلی ولایت طوس، کشف رود، درازی این ولایت را که حدود ۲۰۰ کیلومتر است، به سوی جنوب شرق

می پیماید تا این که در ۶۰ کیلومتری جنوب سرخس به هریرود یا همان رود شهد شاهنامه می پیوندد و با نام جدید کاسه رود یا تجن کنونی کوه مزبور را دور می زند و پس از آبیاری در شهر سرخس ایران و ترکمنستان( سرخس) درست در پشت یا شمال شرق کلات در ریگزارهای حاشیه بیابان قراقوم (منطقه تجن = نیزار) فرومی خوابد و به انتها می رسد. بدین ترتیب شاهراه نشابور به مرو و جیحون و بخارا و توران در گذشته از سرخس عبور می کرده و حال حاضر نیز از آنجا می گذرد. بنابراین، سپاه ایران بر سر دوراهی قرار می گیرند: یا باید از راه «بی آب و نم» به سوی توران می رفتند یا از راهی که «لختی نشیب و فراز» داشته اما از«چپ و راست آباد» و دارای «آب روان» بوده است. یکی از این دو راه همان مسیر سرخس به گروگرد و مرو بوده، و دیگر راه میان بری که شهر طابران طوس را از طریق دره پرآب اما تنگ و پرفراز و نشیب کارده به کلات وصل می کند، که تا پیش از جاده آسفالته فعلی مشهد – کلات، اصلی ترین راه ارتباطی این دو شهر بوده است.

چون سخن درباره کلات از سر ضرورت به درازا کشید از توصیف آن ضمن جنگ طوس و همراهانش با فرود درمی گذریم

بار دیگری که از کلات در شاهنامه یاد می شود در جریان سفر یزدگرد سوم به خراسان است.

مکان فعلی موقعیت جغرافیایی در نقشه

 

 

قبلی «
بعدی »