در تکمیل معانی واژه ها و عبارت های این بخش، از منابع زیر استفاده شده است :
- لغتنامه دهخدا اثر علیاکبر دهخدا
- کتاب معجم شاهنامه اثر محمد بن رضا بن محمد علوی توسی
- کتاب واژهنامه شاهنامه اثر استاد جلال خالقی مطلق
دژم : افسرده ، اندوهناک ، غمگین
رای زن : مشاور ، رای زننده
سفله : فرومایه ، پست
گواژه : طعنه زدن ، ریشخند و تمسخر
آژدن : آزیدن ، سوراخ کردن ، رنگ کردن ، روکش کردن
دانشی مرد : مرد دانشمند
مطمع : چیزی که در آن طمع کنند
چارگوهر : عناصر چهارگانه
سفله گر : فرومایه
گزاف : بیهوده
لاف : خودستای ، گنده گویی ، اغراق گو
سفله : افراد پست ، فرومایگان
مرد لاف : مرد خودستای ، مرد گنده گویی ، اغراق گو
گزاف : بیهوده
نخچیرگاه : شکارگاه
یوز : یوز پلنگ
تگ : دویدن
کلاه کیی : تاج مخصوص پادشاهان
چرخ تیر : کمان