واژه نامه شاهنامه – کلمه ها و عبارات بخش پادشاهی اردشیر شیروی

در تکمیل معانی واژه ها و عبارت های این بخش، از منابع زیر استفاده شده است :

به زودی واژه های بیشتری به این بخش اضافه خواهد شد.

 

گراز : به ناز و تکیر و غمزه راه رفتن ، خرامیدن
گُرم : غم زیاد ، اندوه زیاد ، دلگیری
دخمه : سردابه ای که جسد مردگان را در آنجا نهند
بدتنان : زشت ، قبیح ، مکروه ، بد نفس ، بد نهاد
گران : سخت ، وزین ، ثقیل ، سنگین
رای : فکر ، اندیشه ، نقشه ، تدبیر ، تامل
نوند : اسب ، اسب تندرو ، اسب تکاور
دستور : وزیر ، امیر ، صاحب مسند
چرب گفتار : چرب زبان ، خوش سخن ، شیرین زبان
جفا پیشه : جفاکار

قبلی «
بعدی »