نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : نصیبین
نام فعلی مکان جغرافیایی : در جنوب شرقی ترکیه کنونی در مسیر موصل به رقه
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:
شرح مکان جغرافیایی:
نصیبین: از شهرهای روم در زمان شاپور ذوالاکتاف بود که رومیان آن را طی معاهده ای به ایران واگذار کردند، اما مردم مسیحی آن شهر از پذیرش این معاهده سر باز زدند. در نتیجه، شاپور سپاهی به آنجا فرستاد و ایشان را وادار به تسلیم کرد:
دگر آن که باشد نصیبین مرا چو خواهی که کوته شود کین
مرا برانوش گفتا که ایران تراست نصیبین و دشت دلیران تراست
چو اندر نصیبین خبر یافتند همه جنگ را تیز یشتافتند
که ما را نباید که شاپور شاه نصیبین بگیرد بیارد سپاه
که دین مسیحا ندارد درست همی گمرکی ورزد و زند و آست
چون آگاهی آمد به شاپورشاه که اندر نصیبین ندادند راه
زدین مسیحا برآشفت شاه سپاهی فرستاد بی مر به راه
آقای دکتر خالقی درباره جنگ بر سر نصیبین توضیحات مفصلی آورده است (یادداشت های شاهنامه، بخش دوم و سوم، بخش سوم، ص ۲۰۳-۲۰۴) اما چیزی درباره نام فعلی نصیبین نگفته است. به نوشته لسترنج نصیبین همان شهر نسیبیس رومی ها در قسمت علیای رود هرماس، از شاخه های فرعی دجله علیا در جزیره، بوده که جغرافی نویسان یونانی آن رود را سوکورس یا مکدونیس می گفته اند. این شهر بر سر شاهراه موصل به رقه یا قالینیوس واقع بوده و اکنون با همین نام نصیبین در کشور ترکیه و در مرز آن کشور با عراق در جنوب شرق شهر دیار بکر و در استان ماردین قرار دارد.
ابن خرداد نصیبین را از شهرهای «دیار ربیعه » خوانده که شهرهای دیگر آن عبارت بوده اند از ارزن، آمد یا مندیا، میافارقین با فارقین و رأس عین، فاصله آن تا موصل را هم ۳۴ فرسخ نوشته پ و نیز آن را در کنار هرماس معرفی کرده است. اصطخری ضمن برشمردن فاصله نصیبین تا شهرهای همسایه، کوه جودی را که کشتی نوح بر سر آن ایستاده نزدیک نصیبین دانسته است. لسترنج خلاصه گزارش دیگر جغرافی دانان را درباره نصیبین نقل کرده است.
این شهر در عهد باستان بارها بین اشکانیان و ساسانیان و روم دست به دست شده و قرن ها مرکز فرهنگی مسیحی نسطوری بود. طیق متن پهلوی شهرستان های ایرانشهر نصیبین را ورازه گیوگان ساخته است. در منابع اسلامی هم حدود العالم و ابوالفداء از خرمی و آبادانی این شهر نوشته اند.
در منابع تاریخی ار فتح تصیبین در عهد ساسانیان به دست شاپور یکم نوشته اند اما شاهنامه خبر این فتح را در دورۀ شاپور دوم آورده و برخی از اخبار این دو پادشاه در شاهنامه دچار التقاط شده است.