عنوان: مطالعه تأثیر روایت استعاری فردوسی بر شاهنامه نگاری
نویسندگان: قدسیه رضوانیان / ندا غیاثی / محمد اعظم زاده
سابقه شغلی یا تحصیلی نویسندگان: دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، بابلسر / دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه مازندرانف بابلسر / استادیار پژوهش هنر دانشگاه مازندران، بابلسر
تاریخ نگارش: زمستان ۱۳۹۴ هجری شمسی
منبع: مجلۀ ادبیات تطبیقی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی) بهار و تابستان ۱۳۹۵ صفحه ۱۲۹-۱۶۰
چکیده مقاله:
شاهنامه فردوسی برجسته ترین متن اسطوره ای ایران است که از قرن های آغازین سرایش آن مورد توجه محافل هنری مختلف بوده است. ایمان به جایگاه و نقش زبان در تثبیت فرهنگ و غنای زبان فردوسی، آن را از دیگر متن های مشابه ممتاز می کند. این نوشتار می کوشد چگونگی تأثیر روایت استعاری شاهنامه را بر جهان شاهنامه نگاری بررسی کند و برای این منظور از نظریه ادبی پل ریکور بهره می گیرد. بنابراین نظریه؛ متن استعاری، منش چندمعنایی دارد که موجب تأویل توسط خواننده می گردد. برای نشان دادن اهمیت روایت استعاری و چندمعنایی فردوسی، رویداد «گذر سیاوش از آتش» انتخاب شده که در طول تاریخ نگارگری ایران بسیار مورد توجه هنرمندان در سبک های گوناگون بوده است. درابتدا، بنیان نظریه ادبی بیان شده، سپس متن شاهنامه و کنش داستانی «گذر سیاوش از آتش» بررسی می شود. آن گاه در ادامه، با انتخاب چندین نگاره از مکاتب هنری مختلف به تطبیق این نگاره ها با متن اصلی پرداخته و اهمیت تأویل نگارگر به عنوان خواننده نشان داده می شود. روش تحقیقِ به کارگرفته شده در مقاله پیش رو؛ تطبیقی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز کتابخانه ای بوده است. با توجه به بررسی انجام شده می توان گفت، تفاوت قابل تأمل نگاره های بازمانده از داستان گذر سیاوش از آتش، بحث تأویل مخاطب را می گشاید که آن نیز، حاصل رویکرد استعاری فردوسی به داستان های کهن و اسطوره ای ایران است. از این رو، نگارگران شاهنامه، که مخاطبان شعر او هستند، به صورت مستقل تأویل های گوناگونی از شعر وی داشته و هر کدام نگاره ای متفاوت از دیگری نقش کرده است.
کلمات کلیدی: شاهنامۀ فردوسی, استعاره, گذر سیاوش از آتش, نگارگری, پل ریکور
دریافت مقاله:مطالعه تأثیر روایت استعاری فردوسی بر شاهنامه نگاری