ضرب المثل ( دستانزد ) : آسمان بر زمین آوردن
توضیحات ضرب المثل : درود بر هم آوندان فرهیخته، باز هم برآن شدیم تا نگاهی بیاندازیم بر اعماق اقیانوس ژرف شاهنامه شاید که خوراک خود را چون صیادی گرسنه بیایم. ترکیب منتخب امروز بسیار آشناست و در محاوره های روزمره خود از آن استفاده می کنیم ، بهتر است داستان را از زبان شاهنامه بشنویم :
در داستان پادشاهی اسکندر و مکالمه او با قیدافه ،هنگامی که اسکندر شناسایی میشود ،قیدافه با او از طینوش سخن می گوید و او را به گونه ای تهدید می نماید که در اینجا شاهد چنین بیتی هستیم :
که او از پی فور کین آورد – به جنگ آسمان بر زمین آورد
روی سخن با لت دوم است که اشاره به انجام کار بزرگ و دشوار دارد و البته که دو واژه آسمان و زمین بسیار پرکاربرد در شاهنامه هستند ، ترکیب های دستانزد(ضرب المثل) گونه زیادی در زبان شیرین فارسی گوای سخن ماست :
آسمان با زمین دوختن: داشتن کمال مهارت در تیراندازی
آسمان به ابرو پوشیدن: پنهان ساختن امر آشکار
آسمان به زمین آمدن: رویدادی مهم و عجیب پیش آمدن
آسمان تا زمین: تفاوت بسیار
آسمانجل: ندار، بیچیز، کسی که رواندازش آسمان است
آسمان را به زمین آوردن (دوختن): کار شگفتانگیز کردن
آسمان را سِیر کردن: سخت خوشنود بودن، لذت بسیار بردن
و….
داستان دیگری در باب این دستانزد نیز وجود دارد که خواندن آن خارج از لطف نیست :
می گویند زمانی که هلاکو خان شهر بغداد را گرفت و آخرین خلیفه ی بغداد را اسیر کرد خلیفه گفت با من کاری نداشته باشید چون اگر به من دست بزنید آسمان به زمین می آید.همه ترسیدند خواجه نصیرالدین طوسی که آنجا بود گفت نگران نشوید این هم راهی دارد خلیفه را در کیسه بگذارید و در کیسه را ببندید آن وقت کیسه را بمالید و نگاهی به آسمان بکنید اگر دیدید آسمان جابجا شد و تکان خورد دست از سر خلیفه بردارید ولی اگر دیدید هیچ خبری نشد خلیفه را مجازات کنید. با این پیشنهاد خواجه نصیر طوسی که وزیر هلاکوخان بود همین کاررا کردند کیسه را هر چه مالیدند آسمان که تکان نخورد هیچ آب هم از آب تکان نخورد ولی ترکیب آسمان به زمین آمدن از آن روزگار به یادگار ماند.
امید که مفید افتد.
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.