ضرب المثل ( دستانزد ) : همه کدخدا شوند ده ویران میشود
توضیحات ضرب المثل :
با درود به دوستان همراه
آدینه ای دیگر همراه ما باشید با دستانزدی از گنجینه ی حکمت بی پایان فرزانه ی توس.
در بین ما ایرانیان گاه مثل هایی است که متکی به فردگرایی است، و کار گروهی را گاه عامل ویرانی و تباهی می دانیم.
دستانزد امروز را از داستان بهرام گور برگزیدیم.
آنگاه که بهرام گور بعد از نخچیر به دهی برای اقامت و استراحت میرود اما مردمان ده چنان که شایسته ی استقبال او بود، به جا نیاوردند.
بهرام از این بی حرمتی میرنجد و با وزیر ( روزبه) می گوید: چنین ده خرم و آبادی، شایسته ی ویرانی و دد و دام است نه این ناسپاسان.
روزبه به میان مردم ده می رود و می گوید شما از فردا نیاز به کدخدا ندارید و هر کدام از شما کدخدای ده هستید.
یکسال بعد بهرام گور به همان ده میرود و اوضاع را نابسامان و آشفته و ویران میبیند. از روزبه شرح واقعه را میپرسد.
بدو گفت موبد که از یک سخن/ بپای آمد این شارستان کهن
همان از یک اندیشه آباد شد / دل شاه ایران ازین شاد شد
مرا شاه فرمود کاین سبزجای/بدینار گنج اندر آورد پای
بترسیدم از کردگار جهان/ نکوهیدن از کهتران و مهان
بدیدم چو یک دل دو اندیشه کرد/ ز هر دو برآورد ناگاه گرد
🔻اما بیت مورد نظر ما 🔻 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
?💥💥💥همان چون به یک شهر دو کدخدای/ بود بوم ایشان نماند بجای …💥💥💥💥
از مفهوم بیت اخیر درمی یابیم: جایی که مدیر نداشته باشد و یا هر کس فکر کند مهتر و کدخداست و سر خود عمل کند و هر کس با شیوه ی خود کارها را پیش ببرد؛ نتیجه جز تباهی، نابسامانی و ویرانی نخواهد بود. اینجاست که در ادب پارسی به زیبایی با دستانزدی کوتاه ولی عمیق بر این مفهوم اشاره میکنند:
🔹دو پادشاه در اقلیمی نگنجند
🔸آشپز که دو تا شد آش شور میشود یا بی نمک!
🔹خانه ای را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست
و همینطور بیت زیبای حکیم:
🔸🔸همان چون به یک شهر دو کدخدای/ بود بوم ایشان نماند بجای
🍃🍃سر بلند باشید🍃🍃
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.