ضرب المثل های شاهنامه – بخش هشتاد و دوم – چو سر رفت تن بها ندارد

ضرب المثل ( دستانزد ) : چو سر رفت تن بها ندارد

توضیحات ضرب المثل :

درود بر دوستان و یاران جان
امیدوارم لحظات شادی را سپری کرده باشید
باز با یکی دیگر از ابیات شاهنامه که اکنون به صورت دستانزد و ضرب المثل به کار می رود، در خدمت شما هستیم.

به دوره پهلوانی کتاب باز می گردیم و جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب را مرور می کنیم. ..
بخش هفتم داستان را به یاد آورید که خسرو توسط قارن پیام خود را به افراسیاب مبنی براینکه جنگ بین دو تن صورت گیرد، می رساند .

شیده پسر افراسیاب و دایی کیخسرو داوطلب به جنگ با خسرو می رود ، اما افراسیاب او را برحذر می دارد و شیده پر غرور نمی پذیرد و راهی می شود. ..

دو تن نخست سواره به نبرد می پردازند و شیده که به نیرو و برز و بالای شاه پی برده در صدد رهایی است پس چاره می اندیشد که تقاضای نبرد پیاده و کشتی کند و در نتیجه کیخسرو به سبب شاه بودنش از نبرد پیاده سر باز زند و شیده رهایی یابد که کیخسرو نبرد پیاده را می پذیرد و به کشته شدن شیده ختم می‌شود.

شیده زمانی که از فر و برز شاه در نبرد سواره اطلاع پیدا می کند در پی رهایی است و اینجا با این ابیات رو به رو میشویم :

چو شیده بدید آن بر و برز شاه
همان ایزدی فر و آن دستگاه

(همی جست کآید مگر زو رها
که چون سر بشد تن نیارد بها)

.اصل سخن روی مصرع دوم بیت دوم است :
که چون سر بشد تن نیارد بها
مفهوم این مصرع این است که وقتی سر از دست رفت ، تن ارزشی ندارد .
براساس این مصرع می توان چنین برداشت کرد که اگر چیز با ارزشی را از دست دهی ، دیگر چیز ها ارزشی ندارد ….

این مصرع زمانی به کار می رود که فرد برای نگاهداری یا به دست آوردن چیزی بی بها ،ارزشمندی را فدا کند.

معادل این مصراع را در اشعار حکیم فراوان دیده ایم

چو دیوار شهر اندر آمد زپای
کلاته نباید که ماند به جای
چو ناچیز خواهد شدن شارستان
مماناد دیوار بیمارستان

امیدوارم شما از آن دسته افرادی نباشید که بخاطر چیزی بی ارزش خوبی های با ارزش خود را از دست دهید

در پناه یزدان

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »