ضرب المثل ( دستانزد ) : خردمند گوید که در یک سرای ، چو فرمان دو گردد نماند به جای
توضیحات ضرب المثل :
وقتی از شاهنامه صحبت به میان می آید آنچه مورد بحث و داوری فرهنگ شناسان و فرهنگ دوستان و مردم عادی قرار میگیرد فقط محتوای یک کتاب و یا روش شعری یک شاعر نیست . بلکه یک فرهنگ غنی ، پیشینه یک ملت ، جریان زندگی ، ادبیات پارسی و دریک کلام دنیایی از معانی و خرد و دانایست که از هر شاخ آن می توانی بری چید .
این آدینه نیز به رسم هر هفته می کوشیم نکته ای دیگر از میان انبوه دقایق شاهنامه را فراروی آورده و در آموختن معنایش بکوشیم .
🔰گریزی می زنیم به داستان طلخند و گو ،
دو برادر شایسته و مدعی فرمانروایی که باید به حکم خرد یکی را از میان خود به پادشاهی برگزیدنند چرا که :
خردمند گوید که در یک سرای
چو فرمان دو گردد نماند به جای .
📒وحدت فرماندهی و مدیریت در کارهای گروهی ازمهمترین عوامل پیروزی و موفقیت هر مجموعه و گروهیست که همواره مورد تاکید حکیم خردمند توس بوده و بزرگان و پادشاهان و اهل خرد را به رعایت آن فراخوانده.
🔰داستان بی اعتنایی و بی حرمتی اهل روستا را به بهرام گور به یاد بیاوریم و سیاست کدخدا گزینی وزیر بهرام برای انتقام .
بدو گفت موبد که از یک سخن
بپای آمد این شارستان کهن
همان از یک اندیشه آباد شد
دل شاه ایران ازین شاد شد
مرا شاه فرمود کاین سبزجای
بدینار گنج اندر آورد پای
بترسیدم از کردگار جهان
نکوهیدن از کهتران و مهان
بدیدم چو یک دل دو اندیشه کرد
ز هر دو برآورد ناگاه گرد
🔺همان چون به یک شهر دو کدخدای
بود بوم ایشان نماند به پای
و چنین بود که شارستانی آباد با کدخدا شدن تمام اهالی به ویرانه ای بدل شد.
شاید عامیانه ترین شکل این دستانزد را بتوان
در خانه ی دو کدبانو خاک تا زانو یافت.
امید که بخوانیم و بدانیم و به کار بندیم
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.