ضرب المثل های شاهنامه – بخش صد و بیست و ششم – درشتی ز کس نشنود نرم گوی

ضرب المثل ( دستانزد ) :  درشتی ز کس نشنود نرم گوی ، سخن تا توانی به آزرم گوی

توضیحات ضرب المثل :

سخن گفتن نیاز آدمیست ، وسیله ی پیوند و ابزار ارتباط او با دیگران، اما چگونه سخن گفتن برترین ویژگی اجتماعی هر انسان است.

سخنوران و حکیمان سرزمین بزرگ و دانش پرورمان ، همه را به اندیشه در سخن و کلام سنجیده سفارش کرده اند . اول اندیشه وانگهی گفتار ، سخن به اندازه گفتن ، سخن بیهوده نگفتن ، پند و سخن از افراد پیر و با تجربه شنیدن ، از سخن راست که تلخ و گزنده است نرنجیدن ، کلام سنجیده بیان کردن ، سخن نارس و بیجا نگفتن ، خامشی گزیدن بر سخن بیهوده و نسنجیده ، از بیان سخنی که پشیمان آرد دوری جستن ،پرهیز از پرگویی، موجز و کوتاه سخن گفتن، سخن در میان سخن دیگران نیاوردن ، کلام و سخن بی ارزش نگفتن ،بسیار پند داده اند .

حکیم سخن سرای توس نیز آنچنان که از خرد والای او می شاید هماره بر درست سخن گفتن و کلام حکیمانه و بِخردانه پای فشرده و برتر از آن آرامش در گفتار و بردباری در سخن را بسیار ارج نهاده .
در اندیشه حکیم ، بردباری ستون خرد و سرآمد صفات انسانی است ، نقطه پرگار وجود آدمی که اگر از خوی او دور گردد ، خوارمایگی بار آرد…
سر مردمی بردباری بود
چو تندی کند ، تن به خواری بود

نکته ی قابل توجه آن که ؛ آراستگی کلام، دراندیشه خرد ورز حکیم ، آراستن سخن سنجیده و بخردانه به گفتار و بیان شیرین و بر مبنای مهربانی و مدارا است ، چون عود که گر بسوزانیش ، نمی سوزاندت ، مشام روحت را می نوازد .

پایان سخن آنکه بکوشیم بجای خرمنی از گیاه سخن ، کلام را چون دسته گلی به دیگران تقدیم کنیم ،

که حکیم گفته است :
درشتی ز کس نشنود نرم گوی
سخن تا توانی به آزرم گوی

باشد که بدانیم و بخوانیم و بکار بندیم

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »