ضرب المثل های شاهنامه – بخش شصت و سوم – یاد کردن از مصیبت های قومی

ضرب المثل ( دستانزد ) : یاد کردن از مصیبت های قومی

توضیحات ضرب المثل : با درود به اعضای گرامی انجمن شاهنامه ، با دستانزدی دیگر در خدمت شما علاقمندان به ” شاهنامه ” و ” فرهنگ ایرانی ” هستیم ، حتما شنیده یا دیده اید که وقتی بلا و مصیبتی از سوی کسی یا قومی بر مردمان قومی دیگر می رسد، آن واقعه ی تلخ، تا مدتها و شاید تا قرنها، بلکه هزاره ها به عنوان مَثَلِ گرفتاری و رنج و اندوه بر سر زبان ها می افتد و اشاره به آن سوگ و شاید شکست و تحقیر را مردم یک سرزمین، تبدیل به ضرب المثلی ملی و قومی میکنند و خود به خود موجب رواج آن داستان می شوند.

البته در هم ملل دیگر، و هم در نقاط مختلف ایران، بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله، رانش، آتش گرفتگی و …. هم بعضا در ردیف اینگونه مثالها و دستانزدها قرار می گیرند.

اما مورد اشاره ی امروز ما در این جستار، بیتی ست از شاهنامه، بخش پادشاهی دارای داراب، که از زبان ایرانیانِ نا امید از ویرانی و شکست از روم و اسکندر میخوانیم:

مدارید از این پس به گیتی امید         –         که شد روم ضحّاک و ما جمّشید

این بیت نشان می دهد که خاطره ی باستانی ضحاک تا هزاره ها، در خوداگاهی قومی ایرانیان بود و هر مصیبت عظیمی را با آن می سنجیدند. پیروز باشید.

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »