ضرب المثل های شاهنامه – بخش بیست و نهم – از تیرگی روشنایی جستن و با آتش آب را به جوی آوردن

ضرب المثل ( دستانزد ) : از تیرگی روشنایی جستن و با آتش آب را به جوی آوردن

توضیحات ضرب المثل : درود بر دوستان و همراهان همیشگی ، امروز هم یکی دیگر از بیت های زیبای شاهنامه را که امروزه به عنوان دستانزد کاربرد دارد را برای شما انتخاب کردیم ، اما با این تفاوت که این بیت زیبا هر مصرع آن یک دستانزد است و هر دو یک مفهوم را می رسانند. بیتی که امروز در نظر داریم زیاد از داستان آن دور نشده ایم ، داستان کسری با نوشزاد.

نوشزاد پسر کسری که به دین مادرش که دین مسیح بود گرویده بود ، زمانی که به اشتباه خبر مرگ پدر را به او می دهند او شاد می شود و سرکشی می کند و زندانیان و دیوانگان را از بند آزاد می کند و … و این خبر لشکر کشی و سرکشی نوشزاد به کسری می رسد ، کسری ناراحت میشود و فرمان دستگیری نوشزاد را طی نامه ای به رام برزین می دهد. در این هنگام که مهرنوش یکی از یاران و همراهان کسری بود به او میگوید :

که هرکو به مرگ پدر گشت شاد         –         ورا رامش و زندگانی مباد

تو از تیرگی روشنایی مجوی         –         که با آتش آب اندر آید به جوی

از تیرگی که هیچ اثری از روشنایی نیست نباید انتظار روشنایی و نور داشت ، و به وسیله آتش که ضد آب است نمی توان آب را در جوی روان کرد. اگر کسی با آتش بخواهد آب را به جوی روان کند و از دل سیاهی و تیرگی ، نور و روشنایی بجوید کاری بس بیهوده و عبث انجام داده است که نتیجه‌ای در پی ندارد جز آزار خود و دیگران و زمان را از دست دادن.

امیدوارم بیاموزیم و به کار گیریم تا از تلاش های خود نتیجه ای مطلوب بگیریم . در پناه یزدان

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »