پسر بود زو را یکی خویش کام – پدر کرده بودیش گرشاسپ نام
نام : گرشاسپ
نام گرشاسپ به اوستایی : نام گرشاسپ از اوستایی کِرِساسپَ گرفته شده و به معنی «دارندهٔ اسب لاغر» است.
محل تولد گرشاسپ : آمل
دوره شاهنامه ای پیشین : اسطوره ای
دوره شاهنامه ای جدید : پیشدادیان
تبار : تبار پدری به فریدون می رسد
ملیت : ایرانی
وابستگان :
پدر گرشاسپ : زوطهماسپ
توضیحات شخصیت :
گَرشاسپ یا گَرشاسب، پسر زَو، از پادشاهان پیشدادی است. او را نباید با گرشاسپ پهلوان و نیای رستم اشتباه کرد. هرچند در شاهنامه به تصحیح دکتر خالقی مطلق ابیات مربوط به گرشاسپ شاه, الحاقی شناخته شده و لذا نام او حذف شده است.
ایرانیان در دوران گرشاسپزَو و پدرش زَوطهماسپ به سبب شکست سختی که در زمان نوذر از تورانیان خورده بودند و حتی نوذر به دست افراسیاب کشته گشته بود، هرگز نتوانستند قد راست پانمایند. نوذر هنگام محاصره پایتخت کشور توسط افراسیاب، پشت به قارن شاه ری گرم داشت، اما قارن نیز در آن زمان توان رویارویی با افراسیاب را نداشت. به همین سبب ایرانیان چشم یاری و کمک به زابلیان دوخته بودند.
زَوطهماسپ که در گذشت و گرشاسپزَو بر تخت ایران نشست، خبرش به توران رسید، افراسیاب که در آن زمان سپهسالار توران بود نه شاه توران، درنگ را جایز ندانست علیرغم بیمیلی پشنگ نیایش، از طریق خوار ری به ایران هجوم آورد و ایرانیان نزد زال شتافتند
لیست اشعار :