از آن پس که پیران بیامد چو شیر – میان بسته و بادپایی به زیر
نام : پیران
محل تولد پیران : توران زمین
محل مرگ پیران : نبرد دوازده رخ کشته شدن به دست گودرز
دوره شاهنامه ای پیشین : پهلوانی
دوره شاهنامه ای جدید : کیانیان
تبار : تبار پدری به زادشم نبیره تور می رسد
ویژگی پیران : مصالحه و تفاهم با ایرانیان
ملیت : تورانی
نشان پرچم ( درفش ) : سیاه
وابستگان :
پدر پیران : ویسه
همسر پیران : گلشهر
برادران پیران : قراخان ، گلباد ، هومان ، بارمان ، پیلسم ، لهّاک ، فرشیدورد.
فرزندان پیران : رویین، جریره و سه دختر دیگر
توضحات شخصیت :
پیران ویسه از قهرمانان تورانی شاهنامه و پسر ویسه سپهسالار افراسیاب است. پیران در میان پهلوانان تورانی، تنها کسی است که از جهت صفات اخلاقی همطراز شخصیتهای برجسته ایرانی است، زیرا تلاش او همیشه در تفاهم و همدلی ایرانیان و تورانیان در راه صلح بود. او در اغلب نبردهای ایران و توران، در کمال خرد و مردانگی، حضوری فعّال داشت و نماینده سیاسی و نظامی افراسیاب بود.در متون کهن ایرانی، پیران و اَغریرث، برادر افراسیاب، تنها بزرگان توران زمیناند که نکوهش نشدهاند
پیران، حامی سیاوش و فرزندش کیخسرو در غربت بود. چون سیاوش به توران پناه برد، پیران افراسیاب را متقاعد نمود با احترام سیاوش را پناه دهد و خود با شکوه تمام به استقبال سیاوش رفت و دختر خود جریره را به همسری او درآورد فرود حاصل این پیوند بود. پیران پس از چندی برای تحکیم موقعیت سیاوش فرنگیس دختر افراسیاب را برای سیاوش خواستگاری کرد. پیران چون قتل سیاوش را شنید، سرآسیمه به دربار افراسیاب آمد و فرنگیس را که باردار بود از چنگ نگهبانان رهانید به ختن برد. پس از تولد کیخسرو، به دستور افراسیاب که نگران آیندهٔ سلطنت خود بود، کیخسرو را به چوپانان سپرد، اما دوباره در ده سالگی او را به نزد خویش فرا خواند و به تربیتاش همّت گماشت.
هنگام دستگیری بیژن نیز، پیران وساطت کرد و افراسیاب را از کشتن او منصرف ساخت. بیژن در چاهی زندانی شد امّا پس از مدتی به یاری رستم از چاه توران گریخت. پیران به تعقیب آنان پرداخت و پس از تلاش پیاپی برای مصالحه ناچار درگیر جنگ شد. عاقبت پیران در سن کهولت در جنگ دوازدهرخ با گودرز پیکار کرد در حین پیکار از اسب فرو افتاد و دست راستش شکست و به کوه گریخت. گودرز به او پیشنهاد کرد برگردد تا او را به نزد کیخسرو ببرد، اما پیران نپذیرفت و با خنجر به گودرز حمله کرد ولی گودرز او را کشت. کیخسرو از مرگ پیران سوگواری فراوان نمود و فرمان داد تا پیکر او را به مشک و کافور و عنبر بشویند و به دیبای پاک بپوشانند و در دخمهای شکوهمند جای دهند.
لیست اشعار :