شخصیت های شاهنامه – بهمن

س از من کنون شاه بهمن بود – همان رازدارش پشوتن بود

نام : بهمن

نام های دیگر بهمن : وَهْمَن، بَهْمَن، اردشیر بهمن، کی‌اردشیر، کی‌بهمن

محل مرگ بهمن : در استخر در بستر بعلت بیماری

دوره شاهنامه ای پیشین : تاریخی

دوره شاهنامه ای جدید : کیانیان

تبار : تبار پدری به گشتاسپ می رسد

ملیت : ایرانی

وابستگان :

پدر بهمن : اسفندیار

همسر بهمن : همای

برادران بهمن : نوش آذر، مهرنوش

فرزندان بهمن : ساسان و همای

توضحات شخصیت :

بار نخست از بهمن در دوران کودکی از زبان مادر بزرگش کتایون ذکری به میان آورده می‌شود، ولی از بدو تولد اسفندیار تا پایان فتح رویین دژ  سخنی از ازدواج اسفندیار در میان نیست بنابراین او قانوناً همسر یا ملکه‌ای نداشته‌است. چون اسفندیار قول تاج و تخت را پس از فتح رویین‌دژ از گشتاسپ گرفته بود احساس می‌کرد پدرش خلف وعده کرده‌است بنابراین صریح موضوع را با پدر در میان گذاشت و گشتاسپ شرطی دیگر آورد و گفت کسب تاج و تخت منوط به آوردن رستم شاه سیستان است چه به میل خود چه کتف بسته. اسفندیار با خانواده که ذکری از نام همسر او نشده با بهمن خردسال یا نوجوان و تنی چند از بزرگان راهی مرز سیستان گشت و بر رود مرزی سراپرده زده.

اینک زمان رساندن پیغام گشتاسپ به رستم است، اسفندیار بهمن جوان را احضار کرده می‌گوید: اکنون ملبس به لباس شاهزادگان شو، شبدیز را زین کن و همچون شاهزادگان نزد رستم درآ و پیغام مرا را مبنی بر بیعت‌ش با گشتاسپ را ابلاغ نما. بدین ترتیب نقش بهمن از همان دوران نوجوانی در عرصه سیاسی آن دوران اینچنین آغاز می‌شود ولی چنانچه مذکور افتاد هیچ سندی دال بر ازدواج اسفندیار یا تولد بهمن در شاهنامه هیچ بحثی در میان نیست.

اسفندیار در نبرد تن به تن با رستم از پا درآمد ولی پیش‌مرگ بهمن را به رستم سپرد و رستم او را به زابل برد تا آیین پهلوانی را به او بیاموزد. اما بهمن پس از رسیدن به سلطنت به خونخواهی اسفندیار از استخر به زابل لشکری کرد. فرامرز از نقشه بهمن آگاه گشت او هم با لشکری بسوی بهمن که از فارس می‌آمد، شتافت. دو لشکر با یکدیگر تلاقی کرده در این پیکار بهمن پیروز شد. آنگاه بهمن، فرامرز را به دار آویخت و سپس او را تیر باران کرد و زال را زندانی کرد سپس با میانجی‌گری پشوتن عمویش، او را از زندان آزاد کرد.

در برخی نوشته‌ها ماجرای فوق به گونه‌ای دیگر آمده‌است. بر پایهٔ نوشته‌های طبری و ابن‌اثیر. زال، فرامرز و زواره بدست بهمن کشته شدند. در بندهشن و بسیاری دیگر از نوشته‌های فارسی و عربی دوران سلطنت بهمن را ۱۱۲ سال نوشته‌اند، ولی در منابع دیگر پادشاهی او را ۸۰ تا ۱۲۰ سال هم نوشته‌اند. همه منابع او را شاهی نیکوکار و درست‌کار نوشته و ستوده‌اند. اهمیتی که در نوشته‌های زرتشتی به پادشاهی بهمن داده شده را می‌توان در بهمن‌یشت دید که دوران پادشاهی شاهان را به شاخه‌های درختی که از هفت آهن ساخته شده‌اند تعبیر کرده‌است. در این اسناد، دوران پادشاهی گشتاسپ زرّین، دوران بهمن سیمین، دوران پادشاهی اردشیر بابکان برنجی، دوره پادشاهی بلاش اشکانی مِفرغی، دوره بهرام گور قلعی و دوره خسرو انوشیروان را فولادین برشمرده‌اند.

لیست اشعار :

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود – بخش ۲۳

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود – بخش ۲۵

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود – بخش ۳۱

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۵

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۷

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۸

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۹

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۱۰

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۱۱

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۱۴

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۲۳

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۲۸

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۲۹

داستان رستم و اسفندیار – بخش ۳۰

داستان رستم و شغاد – بخش ۸

پادشاهی بهمن اسفندیار – بخش ۱

پادشاهی بهمن اسفندیار – بخش ۲

پادشاهی بهمن اسفندیار – بخش ۳

پادشاهی بهمن اسفندیار – بخش ۴

پادشاهی بهمن اسفندیار – بخش ۵

قبلی «
بعدی »