شاهنامه خوانی ایرانصدا – بخش دوم – پادشاهی کیومرث ، هوشنگ و طهمورث

عنوان این قسمت : شاهنامه خوانی ایرانصدا – بخش دوم – پادشاهی کیومرث ، هوشنگ و طهمورث

توضیحات فایل صوتی : اگر مایلید نخستین های جهان اساطیری شاهنامه را بدانید حتما این جلد را بشنوید. نخستین پادشاه جهان، نخستین حضور اهریمن در شاهنامه، اولین نبرد با دیوان و بنیاد نهادن جشن سده. ایرانصدا پایگاه صوتی صدای جمهوری اسلامی ایران است که با همکاری استاد غلامعلی امیر نوری و همراهان ایشان ، به تهیه کنندگی محسن حکیم معانی اقدام به تولید فایل های صوتی شاهنامه خوانی کرده اند ،  امید است با حمایت معنوی از این مجموعه توانسته باشیم گامی در ترویج فرهنگ شنیدن کتاب های صوتی و شاهنامه برداشته باشیم.

بخش ها و موضوعات مطرح شده در این بخش : پادشاهی کیومرث , کشته شدن سیامک بر دست دیو , رفتن هوشنگ و کیومرث به جنگ دیو سیاه , پادشاهی هوشنگ چهل سال بود , بنیاد نهادن جشن سده , تهمورث

راوی : غلامعلی امیر نوری ، فاطمه رکنی

ترجمه / اقتباس شنیداری : منصوره خادم نیا

تهیه‌کننده رادیویی : محسن حکیم معانی

تدوین کتاب گویا : منصوره خادم نیا

دبیر سرویس : سارا عشقی نیا

منبع : ایرانصدا

 

توضیحات تکمیلی شاهنامه خوانی ایرانصدا – بخش دوم – پادشاهی کیومرث ، هوشنگ و طهمورث : جلد دوم کتاب گویای شاهنامه فردوسی، درباره نخستین پادشاه جهان است و سلسله پس از او، ایجاد تمدن و آموختن انسان از طبیعت. چنین گفت کایین تخت و کلاه کیومرث آورد و او بود شاه.

کیومرث اولین پادشاه جهان بود. او پادشاهی نیک بود که دشمنی جز اهریمن نداشت. اهریمن بر او حسد ورزید و با سپاهی به جنگ او رفت. کیومرث را پسری یگانه بود سیامک نام. سیامک با لشکری به جنگ رفت و به دست دیو کشته شد. کیومرث چون خبر کشته شدن سیامک شنید، از تخت پادشاهی فرود آمد و یک سال به سوگ سیامک نشست تا آنکه سروش پیغامش داد به جنگ اهریمن برود و زمین را از لوث او بپالاید. پس سپاهی بیاراست و هوشنگ پسر سیامک را به سپهسالاری برگزید. هوشنگ دیو را مغلوب و سر از بدن او جدا کرد.

پس از این پیروزی، کیومرث چشم از جهان فروبست و سی سال پادشاهی او به پایان رسید.نوبت به پادشاهی هوشنگ رسید. در زمان او آهن از سنگ استخراج شد و همچنین مردمان علم افروختن آتش را دانستند. و قصه چنان بود که روزی ماری عظیم قصد هوشنگ کرد و پادشاه سنگی برگرفت تا او را از خود دفع کند. سنگ به مار اصابت نکرد اما بر سنگ دیگری خورد و شکست. از برخورد آن دو جرقه ای پدید آمد که راز افروختن آتش بود. هوشنگ پروردگار را سپاس گفت و جشنی فرخنده با نام سده برپا کرد.

پس از آن مردم آهنگری و ساختن سلاح آموختند و هوشنگ چاره آب کرد و راه‌آب ساخت و آن را به زمین‌ها هدایت کرد. اینگونه بود که کشاورزی آغاز شد. حیوانات اهلی و وحشی را از هم جدا کردند و از هریک بهره گرفتند. بدین گونه هوشنگ جهان آباد کرد و پس از چهل سال بدرودش گفت. تخت کیانی به پسرش تهمورث رسید.

تهمورث در ابتدای کار موبدان را بخواند و وعده داد که جهان را پر از نیکی کند و چنان کرد. از حیوانات بهره گرفت؛ با پشم دام نخ و پارچه و پوشیدنی ساخت و ددان و وحوش را در بند کرد. برخی از پرندگان را دست آموز کرد و به خدمت گرفت و مرغ و خروس را پرورید. وزیری نیز داشت که از پاکی در جهان یگانه بود و پادشاه را به نیکی رهنمون. سرانجام گروهی از دیوان بر او شوریدند. تهمورث به نبردشان رفت و شکستی سخت دادشان. امان خواستند تا در ازای جانشان چیزی به پادشاه بیاموزند و چنان شد که نوشتن به سی زبان را تهمورث از ایشان آموخت.

قبلی «
بعدی »