عنوان : شاهنامه ابوالمید بلخی
نام صاحب اثر: ابوالمید بلخی
تاریخ نگارش: قبل از ۳۵۲ هجری قمری
محل نگارش: بلخ
توضیحات اثر و صاحب اثر:
نخستین شاهنامه به زبان پارسی دری، شاهنامه نثر اثر ابوالمؤید بلخی (ق دوم یا سوم ق) است. ابوالمؤید بلخی شاعر و نویسنده ایرانی سدۀ ۴ ق در بلخ و دوران سامانیان است. اثر اصلی او شاهنامه بزرگ مؤیدی است که اثری منثور است و به شاهنامۀ بزرگ، شاهنامۀ مؤیدی و شاهنامۀ بوالمؤید نیز خوانده میشود.
از سال تولد و جزئیات زندگی و تحصیلات وی اطلاعی در دست نیست. به اعتبار نسبش در بلخ به دنیا آمده است. گویا «موید» تخلص می کرده است. وی نخستین شاعری است که داستان یوسف و زلیخا را به نظم درآورد.
ابوالموید با دربار سامانیان در ارتباط بوده و گاه به مدح امرای این خاندان پرداخته است. وی از شعرا و مورخان و فاضلان مشهور روزگار خود بود. کتاب عجایب البلدان را، که بدون شک از آثار خود اوست، به نام ابوالقاسم نوح بن منصور (۳۶۵-۳۸۷ق) نگاشت. ابوالموید بلخی آثاری در نظم و نثر پدید آورد که برخی از آنها عبارتند از:
۱. عجایب البلدان، این کتاب به نام های عجایب الاشیاء، عجایب الدنیا، هفت اقلیم و عجایب بر و بحر نیز شهرت دارد. در آغاز نسخه ای از این کتاب، که اکنون در کیمبریج است، نام عجایب الاشیاء و در پایان آن عجایب الدنیا آمده است.
۲. شاهنامه، این اثر در زمره نخستین شاهنامه های منثور بوده و از آن با نام های شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی یاد شده است. این شاهنامه اکنون در دسترس نیست. اگر گرشاسب نامه را بخشی از این کتاب بشماریم، تنها بخش برجای مانده از آن همان پاره هایی از گرشاسب نامه است که در تاریخ سیستان آمده است.
۳. یوسف و زلیخا، از آثار منظوم ابوالموید است. تنها ماخذی که در آن از این اثر یادشده، منظومه یوسف و زلیخاست که به خطا سراینده آن را فردوسی دانسته اند. سراینده این منظومه ابوالموید بلخی را نخستین کسی دانسته که داستان یوسف و زلیخا را به نظم کشیده است. از ابیات منظومه یوسف و زلیخا اثر ابوالموید چیزی برجای نمانده است. در مقدمه آن چنین آمدهاست:
دو شاعر که این قصه را گفتهاند به هر جای معروف و ننهفتهاند
یکی بوالمؤید که از بلخ بود به دانش همی خویشتن را ستود
نخست او بدین در سخن بافتهست بگفتهست چون بانگ دریافتهست
تقی زاده دربارۀ شاهنامه ابوالمید نوشته است: «در این که شاهنامه های منثوری به فارسی پیش از زمان فردوسی وجود داشته شکی نیست. مانند: شاهنامه ابوالمؤید بلخی شاعر معروف و شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی، و شاهنامه مسعودی مروزی که ثعالبی در غُرر ملوک الفُرس از آن سخن میگوید. شاهنامه ابوالمؤید بلخی ظاهرا قدیم ترین این نوع کتب است.»
قدیمترین کتابی که از این اثر نام برده تاریخ بلعمی است که خود به تاریخ ۳۵۲ ق نوشته شدهاست. بلعمی مترجم تاریخ طبری در داستان فرار جمشید به زاولستان، از شاهنامه ابوالمؤید بنام «شاهنامه بزرگ ابوالمؤید البلخی» نام برده است. دراین صورت نظر به تاریخ نگارش تاریخ بالعمی، شاهنامه ابوالمؤید پیش از سال ۳۵۲ هجری و شاید هم زمان درازی پیش از تاریخ مزبور تالیف شده بود. چونکه مدتی برای انتشار کتاب در آن زمان لازم بوده تا مؤلفِ کتابِ دیگر از آن نقل و یاد بکند.
غیر از بلعمی از شاهنامه ابوالمید در مقدمه قابوسنامه تالیف عنصر المعالی،۴۷۵ ق، و در مجملالتواریخ، ۵۲۰ ق، و در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، ۶۱۳ ق، یاد شده است.
شاهنامه مؤیدی و خداینامک پهلوی، هردو بنام شاهنامه بزرگ یاد شده اند. شاهنامۀ وی کتابی در شرح تاریخ و داستانهای ایران تاریخی (که بسیار فراتر از مرزهای امروزی ایران است) و شامل بسیاری از روایات و داستانهای ایرانیان از پهلوانان و پادشاهان است که بعداً در دیگر آثار حماسی، از جمله شاهنامه فردوسی، از آنان سخن گفته شد.