نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : زره

نام فعلی مکان جغرافیایی :  شامل دریای عمان، بخشی از اقیانوس هند و خلیج عدن و خلیج فارس

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  آب زره دریای زره

شرح مکان جغرافیایی:

زره (آب دریا) غرض از زره و آب زره در شاهنامه مطلق دریای بزرگ یا اقیانوس خصوصاً بخشی از آبهای جنوب دو کشور پاکستان و ایران است که شامل دریای عمان خلیج فارس و قسمتی از اقیانوس هند تا خلیج عدن و دریای سرخ می.شود. این مسیر را اولین بار کیکاووس در لشکرکشی اش به هاماوران و بربرستان با کشتی پیموده است. در آغاز داستان جنگ هاماوران که پس از داستان جنگ مازندران نقل می شود، آمده است:

وزان پس چنان کرد کاوس رای        که بر تخت زرین بجنبد زجای

  از ایران بشد تا به توران و چین         گذر کرد از آن پس به مکران زمین

ز مکران شد آراسته تا زره            میان ها ندید ایچ بند و گره

بپذرفت هر مهتری باژ و ساو                نکرد آزمون گاو با شیر تاو

چنین هم گرازان به بربر شدند             جهان جوی با تخت و افسر شدند

چون ظاهراً بربر یا بربرستان در حدود جنوب عدن کشور یمن کنونی قرار داشته بربر مکران هم در جنوب غرب کشور کنونی پاکستان پیداست که سفر از اقیانوس هند کنونی آغاز و به ابتدای دریای سرخ یا قلزم ختم شده است در نتیجه غرض از زره در این داستان بخشی از اقیانوس است نه دریاچه زره یا هامون سیستان (البته شاید در گذشته های دور آب دریاچه زره در همان حدود مکران به اقیانوس هند می ریخته است).

بنداری در این ابیات «زره» را «بحر زره» ترجمه کرده است. دکتر خالقی هم یادآور شده که زره همان گونه که بنداری ترجمه کرده دریای زره است. این گمان که غرض از «بحر زره» یا «دریای زره» همان دریاچه زره سیستان است، درست نیست چون پایان آن مسیر دریایی در بربرستان هم زره خوانده شده است. البته ریشه لغت دریا «زره» بوده، شاید به همین سبب بعضی از نساخان زره را «دره» ضبط کرده اند که صورتی دیگر از «دریا» است.

در ادامه همان داستان آمده است که کیکاووس پس از بازگشت از بربرستان به نیمروز رفت و باخبر شد که مردی در مصر و شام لوای مخالفت برافراخته است. بنابراین کاووس دیگر بار عازم همان مسیر دریایی شد. ضمن شرح آن سفر دریایی توضیحات روشن تری دربارۀ زره داده می شود، از جمله گوید:

بزد کوس و برداشت از نیمروز              سپه شادمان شاه گیتی فروز

سپه را ز هامون به دریا کشید              بدان سو کجا دشمن آمد پدید

 بی اندازه کشتی بدو در بساخت           برآشفت و چون باد لشکر بتاخت

همانا که فرسنگ بودی هزار                اگر پای با راه کردی شمار

همان راند تا درمیان سه شهر               زگیتی بر این گونه جویند بهر

به دست چپش مصر و بربر به راست           زره در میانه بر آن سو که خواست

     به پیش اندرون شهر هاماوران            به هر گوشه ای بر سپاهی گران

خبر شد بدیشان که کاووس شاه           برآمد   از آب  زره  با سپاه

هم آواز گشتند یک با دگر                  سپه را سوی بربر آمد گذر

این که سفر از نیمروز و دریا (زره) شروع و پس از هزار فرسنگ به جایی ختم میشود که در چپ سپاه مصر بوده و در سمت راست بربر و در میانه زره و پیش رو هاماوران یا یمن پیداست که غرض از زره تمام آبهای جنوب ایران است.

بار دیگری که از طریق زره سفر دریایی صورت میگیرد در پایان جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب است که چون افراسیاب دچار شکست نهایی می شود از چین و ختن خود را به آب زره میرساند و با کشتی به سوی انتهای خلیج فارس میرود و به کنگ دز در شمال غرب ایران می گریزد و کیخسرو نیز از همان طریق وی را تعقیب می کند.

کیخسرو هم در پی افراسیاب از چین به مکران رفت و پس از جنگ با شاه آن دیار و تسخیر مکران و شهر مرکزی آن تیز یک سال در آنجا ماند و ملزومات سفر دریایی خود و سپاهش را فراهم آورد. آنگاه بیابانی را پیمود تا خود را به کنار آب زره رساند و با برداشتن توشه یک ساله سفر دریایی خود را از مکران به سوی انتهای خلیج فارس یا فم الاسد آغاز کرد شش ماه اول کشتی هموار میرفت اما بعد طوفان در گرفت و کیخسرو و سپاهیانش از کشتی به خشکی پا گذاشتند و مردمانی دیدند که شکل و هیئتی عجیب و غریب داشتند بعد از آن دریا آرام شد و راهشان را ادامه دادند تا در آخر ماه هفتم به پایان سفر دریایی خود رسیدند و پا به خشکی نهادند. سپس کیخسرو برای جستن افراسیاب راه صد فرسنگی خشکی را پیمود

ابیات فوق موقعیت دریای ژرف زره را به وضوح نشان میدهد در نظر سامان دهندگان ،داستان دریای جنوب ایران از مکران تا انتهای خلیج فارس و در داستان جنگ هاماوران از مکران تا انتهای خلیج عدن و آغاز دریای سرخ بوده است.

اما چرا این دریا را زره و آب زره و دریای آب خوانده اند و چه ارتباطی با دریاچه هامون کنونی سیستان در جوار گود زره دارد؟ پاسخ این است که ظاهراً در دوردست های تاریخ دریاچه زره به مراتب وسیع تر و پرآب تر از وضع حالیه بوده و آب آن به سوی دریای عمان کنونی سرریز میکرده است. مؤلف ناشناخته بخش اول تاریخ سیستان (حدود ۴۴۵ ق) درباره دریاچه زره و رودهایی که به آن می ریخته اند نوشته است: «رود هیرمند و رخد رود (رخج) و خاش رود و فراه رود و خشک رود و هروت رود و آب های دشت ها و کوه ها از همه اطراف سیستان و از هزار فرسنگ همه به زره آید و یکی سوراخ است آن را دهان شیر گویند. نه بزرگ، همۀ این چندین آب بدو فروشود هیچ کس نداند که کجا شود مگر خدای تعالی و تقدس و این از عجایب هاست»

اکنون نیز که دریاچه زره به سبب کم آبی و برآمدن خشکی از میان آن به سه دریاچه هامون پوزک، هامون صابری و هامون هیرمند تقسیم شده است، هرگاه آب آنها برآید و به هم پیوندد سرریز آن همه به شیله و حفرهای میریزد که اهالی سیستان به آن گود زره میگویند. اما نمی دانند که آن آبهای سرریز از کجا سر در می آورد. بنابراین می توان پنداشت که از دیرباز مردم بر این باور بوده اند که دریاچه زره با اقیانوس مجاور خود دریای عمان ،کنونی مرتبط بوده است به همین سبب دریاچه زره را بیش از هر دریاچه دیگر ایران زمین بزرگ و نیز مقدس و مرتبط با دریاها می دانسته اند.

ملک الشعراء بهار دربارۀ شهر مرکزی سیستان به نام زرنگ نوشته است: لفظ زرنک قدیمی ترین نام سیستان و زاولستان است و در کتیبه داریوش زرنگا آمده است و آن شهر اکنون خراب است و به عقیده محققین “زرنک” و “زریه” که در اوستایی به معنی دریاست و دریه به همین معنی در فرس هخامنشی و “زریا” در پهلوی و “دریا” به زبان امروزی همه یکی است و مراد دریای زره یا هامون میباشد که نام شهر هم شده است. بنابراین شگفت نیست که دریای عمان کنونی و آبهای جنوب ایران را هم در سپیده دم تاریخ و عصر اساطیر زره و آب زره و دریای آب خوانده باشند.

مؤلف حدود العالم دربارۀ دریاچه زره نوشته است: «دریای زره به سیستان از گرد او آبادانی است و ده ها مگر از آن سوی که بیابان باز دارد در ازای او سی فرسنگ است اندر پهنای هفت فرسنگ و گاه بود کی آب این دریای زره چندان بود کی از او رودها خیزد کی به کرمان بگذرد و به دریای اعظم شود.

پیداست که غرض از دریای اعظم همان دریا یا اقیانوس هند .است مینورسکی نیز دربارۀ وجه تسمیه زره یادآور شده که زره در فرس قدیم «دریه» و در اوستا «زریه» بوده است. اما درباره این که چرا مبدأ سفرهای دریایی از جنوب شرق ایران به سوی غرب مکران بوده است ابن رسته گوید: «حدود» دریای هند از طرف مشرق از جزیره تیز مکران است تا بلاد ،چین و در سمت مغرب از انتهای عدن آغاز می شود».

با توجه به آنچه گذشت شروع چند سفر دریایی در شاهنامه از مکران به سوی غرب و فم الاسد و بربر غیر طبیعی نبوده چون سرزمین بربر نیز در انتهای دریای مزبور قرار داشته کما این که ابن رسته یادآور شده است: «هرگاه کسی در دریای هند سفر کند پس از عبور از قسمت انتهایی عدن به اولین سرزمینی که میرسد جزیره ای است که به آن بربر گفته میشود.

لازم به یادآوری است که به رغم قداست دریاچه زره نزد ایرانیان و قرار داشتن آن در خطه مهم سیستان جز در همین چند مورد که شرح آن گذشت از آن در شاهنامه نام برده نشده و این شاید بدان معنا بوده باشد که نام بردن از زره و آب زره به نوعی یاد کرد از دریاچه متصل به آن هم بوده است. به هر روی غرض از زره و آب زره و دریای آب در شاهنامه دریاچه زره یا هامون سیستان نیست بلکه شامل آن دریاچه و دریای اعظم جنوب ایران از مکران تا انتهای خلیج فارس و آغاز دریای سرخ است.

قبلی «
بعدی »