دستنویس موسسه شرق‌شناسی کاما در بمبئی بدون نشان – ده

دستنویس موسسۀ شرق ‌شناسی کاما در بمبئی

عنوان: دستنویس موسسۀ شرق‌شناسی کاما در بمبیئی

نشانی: بدون نشان

تاریخ نگارش: بدون تاریخ احتمالاً ثلث نخستین سدۀ هشتم هجری قمری

خط نویس: نا شناس

محل نگارش: نامعلوم

تعداد صفحات: ۳۰۹ برگ

تعداد نگاره ها: ۴۵ مجلس

چینش صفحه‌ها: چهار ستون و ۲۵ سطر جدول‌بندی شده

نوع خط: نسخ

اندازه: مشخص نشده

توضیحات اثر:

دستنویس ناقصی است که پایان آن و برخی از صفحه‌های دیگر آن افتاده است و آنچه مانده درهم ریخته است. از مقدمۀ منثور آن تنها یک صفحۀ فهرست مطالب بخش اشکانیان و ساسانیان مانده است گویا آخرین برگ آن از داستان جنگ بهرام چوبینه با پرموده در زمان پادشاهی هرمزد است و بقیه برگ های آن افتاده است. از داستانهای دیگر نیز داستان رستم و سهراب را ندارد و افتادگی های بسیار دیگر نیز دارد. از همه بدتر اینکه برگهای مانده نیز چنان از اطراف و میانه متن رفتگی و خوردگی دارد که استفاده از آنها نیز دشوار است. صفحات کتاب در چهار ستون و ۲۵ سطر جدول بندی شده و هر صفحۀ بدون تصویر و سرویس دارای ۵۰ بیت است. در صفحۀ نخستین متن دارای سرلوحه هستند ولی بخش بزرگ آنها رفته است

درباره این دستنویس در ایران سخن بسیار رفته است و آقای مهدی غروی، در مقام معاون رایزنی فرهنگی ایران در هند، نخستین بار متوجه اهمیت و قدمت این دستنویس شده اند و آن را معرفی کرده اند. ایشان بر اساس تصویر های این دستنویس معتقدند که این دستنویس متعلق به دوره پیش از ایلخانانه یعنی از نیمه نخستین سده هفتم هجری است.

نخست اینکه ویژگی های رسم الخط این دستنویس نشان می دهد که تاریخ آن از نیمۀ نخستین با ثلث نخستین سده هشتم تازه تر نیست. این دستنویس در بخشی که استاد خالقی مطلق از شاهنامه تصحیح کرده است، یعنی تا پایان کیقباد، دو تا از روایات بزرگ الحاقی را ندارد که عبارت باشند از: «کشتن رستم پیل سپید و گرفتن در سپند را»، و دیگر: «آوردن رستم کیقباد را از البرز»، که این هم در تعیین اعتبار و قدمت این دستنویس نکته ای مثبت به شمار تواند رفت، ولی از سوی دیگر، روایات الحاقی دیگر را دارد و به ویژه اعتبار این دستنویس در ضبط واژه ها از دستنویس های فلورانس مورخ ۶۱۴ و لندن مورخ ۶۷۵ و استانبول مورخ ۷۳۱ و قاهره مورخ ۷۴۱ کمتر است؛ البته این یک مطلب استثنایی نیست و ما دستنویس النینگراد مورخ ۷۳۳ را هم داریم که اعتبار آن با تاریخ آن نمی خواند. و از این رو، دستنویس کاما را نیز می توان به خاطر ویژگی های رسم الخط آن از ثلث نخستین سده هشتم گرفت و گفت اعتبار آن کمتر از قدمت آن است، ولی اینکه این دستنویس از سده هفتم هجری و حتی از نیمه نخستین سده هفتم باید براساس متن آن هرگز. همانطور که میدانیم گاهی کاتیی متنی را می نویسد و جای تصویر های آن را خالی می گذارد، ولی به عللی کار مصوّرکردن کتاب متلا ۱۰۰ سال به عقب می افتد و از این رو، تصویر های کتاب ۱۰۰ صد سال جوان تر از متن کتاب می گردد. حالا شاید در مورد دستنویس کاما عکس آن انجام گرفته است. یعنی یک نفر نخست تصویر های کتاب را کشیده و ۱۰۰ سال بعد یک نفر دیگر آن را کتابت کرده است! بی خود نیست که در مقدمه منثور شاهنامه درباره این کتاب آمده است: «و چیزها اندرین نامه بیابند که سهمگین نماید و این نیکوست چون مغز او بدانی»

چون ما در این گفتار دیگر درباره این دستنویس سخنی نخواهیم داشت؛ از این رو، در اینجا اندکی از رسم الخط آن یاد می کنیم: حرف های «پ» و «ج» را با یک نقطه، ولی حرف «ژ» را با سه نقطه می نویسد. حرف «ی» را به صورت «ی» و نے مینویسد. در صورت نخستین دو نقطه در شکم آن و در صورت دوم دو نقطه در زیر آن می نهد. قاعده ذال و علامت تشدید را رعایت می کند. «که» را به صورت «کی» و «چه» را نگاه به واژه سپسین پیوند می دهد: شها من جکردم، بهانه جداری، جگفتند. «آنک» و «آنج» می نویسد. بای لینت را میان واژه های انجامیده به فتوت و کسرۂ اضافه به صورت همزه می نویسد:

فرستادۀ سلم»، «خیمهاء پلنگ، و اگر به جای کسرۀ اضافه یای وحدت، یای نکره، ضمیر دوم شخص مفرد و یا مصوت دیگر بیاید، پای لینت را به شکل دندانۀ حرف «ی» می نویسد، گاه با نقطه و گاه بی نقطه، و گاه هم به صورت «الف»: کدخدایی، رهایی، بپویم ، توایم.

 

قبلی «
بعدی »