نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : آلانان

نام فعلی مکان جغرافیایی :  منطقه وسیعی شامل آذربایجان شرقی و غربی ایران، کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  الان، الانان ،الانی الان دز و الانی دز

شرح مکان جغرافیایی:

الانان آلانی در این نام که به شکلهای الان الانان ،الانی الان دز و الانی دز در شاهنامه آمده به ارتفاعات و بلندیهای شمال غرب ایران، یعنی حدود کشور آذربایجان و ارمنستان اطلاق میشده و نامش عموماً در کنار قاف یا کوه قاف و خزر و غرجه به صورتهای غر غز غزدر – گرجستان آمده است. در مجموع می توان گفت این نام با آنچه جغرافی دانان قرون آغازین اسلامی «اران» و «الرآن می خوانده اند انطباق داشته است. اولین بار در داستان فریدون گفته می شود که منوچهر برای انتقام خون نیایش ایرج از تمیشه مرکز حکومت فریدون در مرز طبرستان و گرگان به آن سوی الانان لشکر کشید:

کشیدند لشکر به دشت نبرد       الانان و دریا پس پشت کرد

چون منوچهر و لشکرش تور را شکست دادند و کشتند سلم گریخت و قصد پناه جستن به دژی را داشت که در همان الانان و موسوم به الانی دز بود:

الانی درش باشد آرامگاه           سزد گر بر او بر بگیریم راه

جایی که تور و سلم حکام توران و روم میتوانستند هم را ملاقات کنند باید همان حدود غرب دریاچه خزر  (دریای گیلان محل کوههای قفقاز (قاف)) بوده باشد. پس از فریدون کیخسرو در داستان جنگ یازده رخ که گودرز را به جنگ پیران ویسه میفرستد برای جلوگیری از نفوذ تورانیان به ایران از طرق دیگر رستم را به هند اشکش را به خوارزم و لهراسپ را به الانان و غرجه یا غردر و غزدز (گرجستان) مأمور می کند

الانان و غزدز به لهراسپ داد       بدو گفت کای گرد خسرونژاد

برو با سپاهی به کردار کوه         گزین کن ز گردان لشکر گروه

به صورت «الانان و غزدژ» بعد هم که کیخسرو به گودرز نامه مینویسد و به او خبر می دهد:

الانان و غز گشت پرداخته شد    آن پادشاهی همه ساخته

گر افراسیاب اندر آید به راه       ز جیحون بدین سو گذارد سپاه

به صورت «الانان و غر» پیران ویسه هم در نامۀ صلح جویانه اش به گودرز چنین پیشنهاد میکند:

وزان سو که لهراسب شد جنگجو                   الانان و غزدز سپارم بدوی

ازین مرز پیوسته تا کوه قاف                به خسرو سپاریم بی جنگ و لاف

به صورت الانان و غردژ ذکر الانان در کنار کوه قاف کاملاً نشان میدهد که آنچه مصححان شاهنامه غز و غزدز و جز آن خوانده اند صورت دیگری از گرج» (گرجستان) است و به قوم ترکمان غز، که در شاهنامه از آنها با عنوان غزی یاد شده و متحد تورانیان بوده.اند ربطی ندارد.

یادکردهای بعدی از الانان محل آن را مشخص تر می سازد در پادشاهی نوشین روان آمده است که وی پس از آن که دیواری سترگ بر درگرگان و طبرستان قزل آلان کنونی کشید  بلافاصله از طریق دریا (خزر، گیلان) به الانان رفت تا به وضع آن مرز هم رسیدگی کند.

ز دریا به راه الانان کشید                    یکی مرز ویران و بیکار دید

به آزادگان گفت ننگ است        این که ویران بود بوم ایران زمین

نشاید که باشیم همداستان        که دشمن زند زین نشان داستان

بیابان فراخ است و کوهش بلند   سپاه از در تیر و گرز و کمند

درو غار جای کمین شماست      برو بوم و کوه و زمین شماست

سپاه الانی شدند انجمن           بزرگان فرزانه و رای زن

سرکشی نوشیروان به مرز آلانان به دلیل تأسیساتی بود که پدرش قباد در دره ها و خط الرأس رشته کوه قفقاز و نیز در دربند میان پوزه شرقی آن کوه تا دریای خزر (باب الابواب (دربند) احداث کرده بود.

در سالهای بعد خسروپرویز نیز از این مرز مراقبت میکرد وی در ابتدای سلطنتش چهار لشکر دوازده هزار نفری را مأمور حفاظت از چهار مرز ایران زمین :کرد خراسان ،زابلستان مرز ،روم و الانان در توصیف گروهی که مأمور الانان شده بودند آمده است:

ز لشکرده و دوهزار دگر            دلاور سواران پرخاشگر

بخواند و بسی پندها دادشان       به راه الانان فرستادشان

بدیشان سپرد آن در باختر         بدو تا نباشد ز دشمن گذر

بدان سرکشان گفت بیدار بید     همه در پناه جهاندار بید

جغرافی نویسان قرون آغازین اسلامی عموماً به توصیف الانان و تدابیر قباد و انوشیروان در آن مرز پرداخته اند. ابن خردادبه ذیل وصف جربی (ربع شمال) می نویسد: «جربی سرزمینهای شمال است و آن یک چهارم کشور است که زیر نفوذ اسپهبد شمال بوده که در زمان فارسیان (پارسیان) آذرباذکان اسپهبد نامیده می شده است. و در این محدوده ارمنستان و ری و دماوند بوده و می افزاید و در این ناحیه ببر و طیلسان و خزر و اللآن و صقالبه (سقلاب و آبرابرشهر) واقع است؛ نیز یادآوری میکند قباد شهرهای ،بیلقان برذغه (بردع) و قبله و سد آجرین را بساخت و انوشیروان شهرهای شابران و کرکره و شهر باب الابواب را بساخت و ابواب کوشک هایی است بر سر راههایی که در کوه ساخته شده و آن کوشکها سیصد و شصت .است و شهرهای بلنجر و سمندر را بساخت و به سرزمین جرزان گرزان = (گرجستان) شهر صغد بیل (دبیل) را بنا کرد و در آنجا نیز قصری بنا نمود و آن را باب فیروز قباد نامید… اما ابواب دهانه درههایی است در کوه قفقاز که در آنها قلعه هایی است. از آن جمله است دروازه صول و دروازه اللان (اران) و دروازه شایران و دروازه لاذقه و دروازه بارقه و دروازه سمسخی و دروازه صاحب سریر (شروان) و دروازه فیلان شاه و دروازه کارونان و دروازه طبرسران شاه و دروازه لیران شاه و دروازه لبان شاه و دروازه انوشروان و شهر سمندر پشت ،باب و پشت آن در دست خزرهاست» ابن خردادبه، ۱۳۷۰، ص ۹۶-۱۰۱) مؤلف حدود العالم هم ضمن معرفی کوههای منطقه الان یا اران مینویسد و چون این کوه به حدود الان رسد شاخی سخت عظیم بردارد (یعنی شاخهای بزرگ از آن جدا شود و از ناحیت مغرب همی رود تا به درالان و در الان شهری است بر سر این کوه خرم ترین شهرهای الان است»

وی ذیل سخن اندر ناحیت الان و شهرهای وی هم نوشته است: مشرق و جنوب وی سرپرست و مغرب وی روم است و شمال وی دریای گرز و بجناک خزر است و این ناحیتی است اندر شکستگیها و کوهها و جایی با نعمت و ملکشان ترساست و ایشان را هزار ده است بزرگ.

درباره گذرگاه اصلی شرق الانان هم نوشته (در الان شهری است چون قلعه ای بر سر کوه و هر روزی هزار مرد به نوبت بارۀ این قلعه نگاه دارند) مقدسی هم تمام مناطق کوهستانی میان دریای خزر و دریای سیاه و سرزمین روم را سرزمین رحاب میخواند که شامل استانهای اردبیل آذربایجان شرقی و غربی ایران، جمهوری نخجوان کشورهای ارمنستان و گرجستان و جمهوری آذربایجان و بخشی از کوههای جنوبی روسیه قفقاز و داغستان است.

آنگاه در توصیف کلی آن می گوید: از سرزمینهای زیبای کشور اسلام است و دژ مسلمانان در برابر روم به شمار می آید… جز اینها خود مرزی است مهم و تاریخمند.. فخرآور اسلام و لانه جنگ آوران .است بازرگانی سودآور و خوره های کهن و رودها پرآب و دیه ها آبادان… راههایشان دشوار و نصارا در آن چیره.اند پس از آن این سرزمین را از شمال به جنوب به سه قسمت با نامهای ،اران ارمینیه و آذربایجان بخش میکند و می نویسد: «من این سرزمین را به سه خوره بخش کرده.ام نخستین آنها از بالای دریاچه اران گوکچه قدیم بین دورود کورا و ،آرس در گرجستان است سپس ارمینیه و در پایان آذربایجان باشد آنگاه اران را چنین توصیف میکند: «اران نزدیک یک سوم این سرزمین می باشد که همچون جزیره ای در میان دریاچه و رود ارس و رود مک آن را از درازا میشکافد قصبه آن برذعه بردع است و از شهرهایش تفلیس، قلعه خنان شمکور جنزه (گنزه ،گنجه بردیج شمارخیه (شماخی) شروان (سریر) با کوه ،شابران باب ،الابواب انجاز قبله شکی ملاذگرد تبلا میباشد»

مقدسی، پس از آن ذیل عنوان «گزارش» به توصیف همۀ این شهرها می پردازد برای مثال دربارۀ باب الابواب (دربند) می نویسد: «کنار دریای خزر و از سمت دریا بارو دارد سه دروازه نیز دارد دروازه بزرگ دروازه کوچک دروازه دیگر در سمت دریا بسته است و بازنمی گردد درهای دیگر نیز در سمت دریا و سمت مسلمانان دارد. دیواری از بالای کوه تا درون دریا کشیده دارد که چند برج بر آن هست چند مسجد و نگهبان دارد جامع در میان بازارهاست. چشمه آب ساختمانها از سنگ خانه های زیبا و آبی روان دارد» بنابراین اران از نظر مقدسی سرزمینی است کوهستانی با این حدود از شرق بحر خزر از شمال اردبیل تا پوزه شرقی کوه های قفقاز یا قاف از شمال رشته کوه قفقاز بزرگ از غرب دریای خزر تا شرق دریای سیاه که گرجستان فعلی را هم در بر می گرفته است؛ از غرب دریای سیاه و ارتفاعات مرزی اران و روم از جنوب غرب ولایت ارمینیه و از جنوب رشته کوه های ساحل چپ رود ارس که دو حوضه آبریز ارس و کورا را از این محدوده برای اران تقریبا انطباق دارد با حدودی که دیگر جغرافی دانان سده های اولیه اسلامی از اران یا الران به دست داده و شهر اصلی آن را بردعه یا برذعه (بردع) خوانده اند

در شاهنامه همراه با الانان از موطن مردم کوه نشین گرجستان گرجه ،غرجه (غرچه به صورت غردر یا غردز و ایضاً از کوه قاف الانی در دریا (خزر) و اقدامات و تأسیسات دفاعی ساسانیان نوشیروان و پدرش قباد در الانان احداث بند در رخنههای آن ،کوه و احداث در در پوزه شرقی قفقاز تا دریای خزر یاد شده است. این توصیفات کاملاً با موقعیت ویژه و مرزی الانان ایران زمین انطباق دارد.

این که اولین بار از الانان ضمن جنگ منوچهر با تور و سلم در این دیار یاد میشود حکایت از این واقعیت تاریخی دارد که مهاجرت بخشی از قوم ایرانی به فلات ایران چند بار از همین ناحیه الانان یا قفقاز صورت گرفته است یکی از آن اقوام مهاجر آلان ها بوده اند که به قول بارتلد «قسمتی از آنان در قرن پنجم قبل از میلاد (زمان) هخامنشیان به اتفاق اقوام دیگری تا اسپانیا و آفریقا پیش رفته بودند. قسمت دیگر آلان ها هم تا قبل از حمله مغول و بعد از آن در جنوب روسیه باقی بودند. آست ها که صحیح تر آن آس هاست بقایای آلان ها شناخته شده اند.

کاملاً طبیعی است که وقتی گروهی از این آریاییها خود را به سرزمین های آبادان جنوب قفقاز رسانده باشند مایل به ورود دیگر برادران و خواهران خود به این سرزمین نباشند آن باقی ماندگان هم حسرت پیش تاختگان را بخورند و نسبت به آنها حسد بورزند تا آنجا که در یک حمله رئیس برادران پیش تاخته ،خود مثلاً ،ایرج را بکشند متقابلاً طرف مقابل نیز پس از نیرو گرفتن از آلانان عبور کنند و زهر چشمی از گروه مهاجم بگیرند و تور را بکشند و سلم را هم که به الانی در پناه برده نابود سازند. اگر توجه داشته باشیم که در تقسیم جهان میان سلم و تور و ایرج توسط فریدون سهم سلم از جهان زمین روم و روس و الان دانسته شده است.

جنگ منوچهر با دو عموی خود تور و سلم، در آن سوی الانان و کشتن سلم در الانی دز ممکن است ریشه در واقعیت داشته باشد.

افسانه برادران تور و سلم و ایرج پس از حملۀ چنگیزخان مغول به ایران زمین و تقسیم قلمرو مفتوحه اش میان پسران و نوه های او گویی صورتی واقعی یافت. چون چنگیز ماوراء النهر را به پسرش ،جغتای، سرزمین و رای خوارزم تا شمال خزر را به پسر دیگرش ،جوجی و ایران کنونی را به نوه اش هلاکوخان پسر تولی داد.

کمی بعد اعقاب این سه برادر و برادرزاده سه حکومت و کشور جغتایی قزل (اردو آلتون) ، (اردو ازبکان) و ایلخانان را تشکیل دادند و پس از آن رقابت و دست اندازی هر یک به قلمرو دیگری شروع شد از جمله اعقاب و الوس جوجی که جنوب روسیه را در تصرف داشتند از طریق همین الانان یا ناحیه قفقاز مجدانه چشم به قلمرو ایلخانان اعقاب هلاکو چون اباقا و ارغون خان و غازان خان و الجایتو….. داشتند در نتیجه ایلخانان مقر حکومت خود را به شمال غرب ایران بردند، چرا که به قول بارتند: مجبور بودند همیشه سلطنت خود را در مقابل قزل اردو حفظ و حراست کنند.

اما این که آورده اند کیخسرو قبل از جنگ یازده رخ سه پهلوان را به سه نقطه مرزی مهم ایران زمین فرستاد که از میان آنها لهراسپ جانشین کیخسرو، مأمور الانان و غردر شد حاکی از اهمیت این مرز است چنان که قباد و فرزندش نوشیروان نیز با اقدام به ایجاد تأسیسات دفاعی در الانان عملاً اهمیت آن را نشان داده اند. این تأسیسات دیگر نه افسانه که عین واقعیت است کما این که هم جغرافی دانان دوره اسلامی جزئیات آنها را گزارش کرده اند و هم شهر دربند در جنوب روسیه و شمال جمهوری آذربایجان با همین نام اکنون برجاست و حتماً می توان آثار تأسیسات قدیم آن را در همان حدود مشاهده کرد. ظاهراً همین سد و بندهای ساسانی در غرب دریای خزر و شرق آن قزل آلان گرگان سبب پیدایش داستانهای سد سکندری و قوم یأجوج و مأجوج شده اند.

حقیقت امر هرچه باشد در سدۀ دوم هجری و زمان هارون الرشید (۱۷۱-۱۹۳ ق) قوم هون با رهبری آتیلا از ورای قفقاز و دریای سیاه به روم حمله کردند و نقطه عطفی در تاریخ روم و اروپا به وجود آوردند. کمتر از نیم قرن ،بعد در زمان خلافت واثق (۲۲۷-۲۳۲) ق) گروهی مأمور شدند برای کشف حقیقت سد سکندری یا یأجوج و مأجوج به جنوب روسیه سفر کنند چون خلیفه در خواب دیده بود که سد ذوالقرنین گشاده شده است. بدین سبب به والی ارمینیه در تفلیس نامهای نوشت و از او خواست هدایتگر گروهی شود که با سرپرستی فردی به نام سلام به آنجا رهسپار شدهاند او هم نامه ای نوشت به والی سریر شروان و وی نیز ایشان را با نامه ای نزد پادشاه اللان فرستاد پادشاه اللآن آنان را به سوی فیلان شاه گسیل کرد و این یک هم آن گروه را پیش طرخان پادشاه خزر فرستاد تا این که به سد رسیدند و شگفتی های آن را دیدند. اما توصیف جغرافی دانان آن زمان از دربند ساخته انوشیروان بیش از سد سکندری خیالی یا سد یأجوج و مأجوج میتواند با همان دربند انطباق داشته باشد

قبلی «
بعدی »