ضرب المثل های شاهنامه – بخش هفتاد و پنجم – دشمن را سیر نکردن

ضرب المثل ( دستانزد ) : دشمن را سیر نکردن

توضیحات ضرب المثل :

درود بر دوستان و یاران جان
امیدوارم لحظات شادی را سپری کرده باشید.

طبق روال هر هفته جمعه ها با یکی از ابیات زیبا و دلنشین شاهنامه فردوسی که اکنون به صورت ضرب المثل به کار می رود و یا تداعی کننده یکی از ضرب المثل های زبان فارسی است، در خدمت شما هستیم .

بیتی که امروز انتخاب شده از داستان پادشاهی شیرویه است ، شیرویه پسر سرکش خسرو پرویز که به دستور پدر در زندان است توسط سران آزاد می شود و پدر را در بند می کند. ….

در ادامه داستان شیرویه به پدر در بند خود پیام می فرستد و گله می کند از زندانی شدنش توسط پدر و پدر نیز دفاعیات خود را به وسیله همان فرستادگان به گوش شیرویه می رساند ….

در بخش هفتم داستان خسرو سعی در پند دادن پسر می کند که افراد نالایق و ناسزاواری نزد تو بسیار هستند که تو دلت به آنان خوش است اما بدان همین افراد تاج و تخت تو را بر باد خواهند داد
……
در ادامه سخنان خسرو شیرویه را از بخشش زیاد گنج بر حذر می دارد و می گوید که شاهی که گنج و خواسته نداشته باشد تاج و تختی برای وی نمی ماند و سپاهش ماندگار نخواهد بود، نباید که از تو به دشمنان چیزی برسد زیرا :

《سگ آن به که خواهنده‌ی نان بود
چو سیرش کنی دشمن جان بود 》

سگ بهتر است گرسنه و درپی غذا باشد زیرا وقتی سیر شد ممکن است به تو حمله کند و تو را بکشد ….

این بیت یادآور دستانزد : دشمن ضعیف وزخم کوچک را خوار مشمار است …
در ادبیات فارسی و عامیانه ما ضرب المثل های زیادی در مورد دوری از دشمن و کوچک نشمردن دشمن آمده مانند :

صد دوست کم است و یک دشمن بسیار
دشمن خرد است بلایی بزرگ
و. …

در بیت مورد نظر سگ نماد دشمن است و نباید او را سیر کرد که قصد جان کند …

امیدوارم در زندگی هیچ دشمنی تهدیدتان نکند و همواره شاد و سلامت باشید

در پناه یزدان

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »