ضرب المثل های شاهنامه – بخش صد و سیزدهم – آب از سر گذشتن

ضرب المثل ( دستانزد ) : آب از سر گذشتن

توضیحات ضرب المثل :

درود همراهان و یاران همراه گاهتان نیک.

امروز هم به مانند آدینه های قبل دستانزدی را برای شما عزیزان برگزیدیم.

در داستان رستم و اسفندیار، آنگاه که اسفندیار از رستم برای مهمانی صرف شام دعوت میکند. رستم برای زدودن غبار شکار به خیمه گاه خود میرود، و منتظر پیکی از سوی اسفندیار میشود تا او را برای مهمانی به همراه ببرد. اما اسفندیار کسی را به نزد رستم نمیفرستد. بدین ترتیب بعد از انتظار طولانی و مستاصل شدن از این چشم به راهی:

چو چندی برآمد نیامد کسی/نگه کرد رستم به ره بر بسی
✅چو هنگام نان خوردن اندر گذشت/ ز مغز دلیر آب برتر گذشت✅
بخندید و گفت ای برادر تو خوان / بیارای و آزادگان را بخوان …

در بیت دوم و مصرع دوم که دستانزد در آن نهفته است و مورد نظر ماست، رستم در ناچاری ودرماندگی وقتی از موقع شام میگذرد ، به برادر( زواره) میگوید: غذا را بیاور ، اسفندیار که تاکنون کسی نزد ما نفرستاده است زین پس هم نخواهد فرستاد. تا فردا دلیل این بی حرمتی را از اسفندیار بپرسم.

این دستانزد مشهور در بین ایرانیان بسیار رایج است و وقتی در شرایط دشوار گرفتار میشوند که رهایی از آن ممکن نیست و در نهایت درماندگی آن را به کار میبرند.

سپاس از همراهی شما، روزگارتان بدون درماندگی

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »