ضرب المثل های شاهنامه – بخش بیست و هفتم – شبان با رمه

ضرب المثل ( دستانزد ) : شبان با رمه

توضیحات ضرب المثل : درود بر عزیزان ، بیتی که امروز برای دستانزد های شاهنامه گزین کرده ایم از بخش هشتم پادشاهی یزدگرد بزه گر است.

چو بیدادگر شد شبان با رمه         –         بدو بازگردد بدیها همه

زمانی که یزدگرد به فکر روز مرگ می افتد و از ستاره شمر می پرسد که مرگش چه زمانی فرا می رسد و ستاره شمر پاسخ می دهد که در چشمه سو مرگش فرا خواهد رسید و یزدگرد سوگند یاد می کند که هرگز به چشمه سو نرود.

اما به قول حکیم:

جهان را چنین است آیین و ساز         –         ندارد به مرگ از کسی چنگ باز

کسی از مرگ رهایی ندارد.

یزدگرد بزه گر میخواست از چنگال مرگ رهایی یابد اما نتوانست و بخاطر تمام بدی هایش مکافات دید و اینجاست که حکیم این بیت را می گوید :

چو بیدادگر شد شبان با رمه         –         بدو بازگردد بدیها همه

پادشاهی که با اطرافیان و کهتران خود بیدادگر باشد نتیجه این بیدادگری به خود او باز می گردد، چون داستان یزدگرد بزه گر.

در مخزن الاسرار نظامی نیز داستانی از انوشیروان آمده که : روزی انوشیروان با وزیرش بزرگمهر به گشت و گذار رفته و در را دو جغد را می بینند، انوشیروان می پرسد : آیا میدانی این دو چه می گویند؟
بزرگمهر با زیرکی پاسخ می دهد که :

جغد اول دارد برای پسرش ، دختر جغد دوم را خواستگاری می کند و اکنون بحث مهریه و شیر بها است ، جغد دوم چندین خرابه را به عنوان شیر بها و مهریه می خواهد….

انوشیروان شگفت زده می پرسد : پاسخ جغد اول چیست؟؟

بزرگمهر پاسخ داد : او گفت اگر پادشاه به همین شیوه به حکومت داری ادامه دهد من چندین خرابه به دخترت خواهم بخشید.

و اما نکته کنایی این داستان:

اگر پادشاه با مردم و زیر دستان خود ستمگر باشد و بی توجه به امور مملکت، مدتی نخواهد گذشت که کشور به ویرانه و خرابه برای جغد ها تبدیل شود.

گر ملک اینست و همین روزگار         –         زین ده ویران دهمت صد هزار

و فردوسی بزرگ چه زیبا فرمود:

چو بیدادگر شد شبان با رمه         –         بدو بازگردد بدیها همه

تقدیم یاران جان ، امید که بهره ببریم و بیاموزیم

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »