عنوان : شاهنامه دقیقی

نام صاحب اثر:  ابومنصور محمد دقیقی

تاریخ نگارش:  ۳۶۵ هجری قمری

محل نگارش:  شهر طوس

توضیحات اثر و صاحب اثر:

ابومنصور محمد دقیقی است که نخست در دربار (( ابوالمظفر امیر چغانیان )) بوده و به کیش زردتشتی گرایش داشته و بخواست ابومنصور عبدالرزاق حکمران طوس و نیشابور بنظم شاهنامه پرداخته ولی روزگار فرصت انجام این خدمت را به او نداده و در جوانی کشته شد .تاریخ تولد او مشخص نیست اما با توجه به تاریخ وفات او تاریخ تولد اورا را می توان سال ۳۲۰ هجری قمری یا چند سالی بعد از آن برآورد کرد. زادگاه او را گروهی طوس و گروهی دیگر بلخ و سمرقند دانسته اند

با توجه به برخی از ابیات این شاعر بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که دقیقی بر دین زردشتی بوده است که نمونه ای از آن ابیات عبارتند از :

دقیقی چار خصلت برگزیده ست            به گیتی در زخوبی ها و زشتی

لب بیجاده رنگ و نالۀ چنگ                می چون زنگ و کیش زردهشتی

به یزدان که هرگز نبیند بهشت             کسی کو ندارد ره زردهشت

البته برخی دیگر از محققان معتقدند که دقیقی بر دین اسلام بوده اما گرایش و  علاقه به دین زردشت بعنوان دین اصیل و باستانی ایران زمین داشته است.

درارتباط با نام دقیقی به گفته عوفی او را به سبب دقت معانی و رقت الفاظی که در شعرش دیده می شد دقیقی می خوانند که االبته نه نظر می رسد این حسن تعبیر را دیگران بعدها دربارۀ نام او پیش کشیده اند دقیق در عربی به معنی آرد است و هیچ بعید نیست پدران شاعر یا خود او در آغاز کار آردفروش بوده باشند و اشتهار او هم به دقیقی به همین سبب بوده باشد فروزانفر

شاهنامه دقیقی در (( بحر تقارب هشت رکنی نا سالم )) سروده شده این شاهنامه بنام گشتاسب (پنجمین شاهنشاه کیانی بلخ و حامی زردشت) سروده شده است. شاهنامه دقیقی یکی از منابع فردوسی و پَی سنگ شاهنامه فردوسی شمرده میشود. فردوسی هزار بیت آن را در شاهنامه خود عینا درج کرده است.

همانطور که فردوسی در شاهنامه خود بیان می دارد شبی دقیقی را در خواب می بیند:

        چنان دید گوینده یک شب  بخواب          که  یک  جام   مى  داشتى  چون گلاب‏

دقیقى  ز   جایى   پدید   آمدى        بران  جام  مى  داستانها  زدى‏

 بفردوسى   آواز دادى  که  مى        مخور  جز  بر  آیین  کاوس کی

که شاهى ز گیتى گزیدى که بخت        بدو  نازد   و لشکر  و  تاج  و  تخت‏

شهنشاه محمود  گیرنده  شهر         ز شادى بهر کس رسانیده بهر

از امروز تا سال هشتاد و پنج      بکاهدش رنج و نکاهدش گنج‏

ازین پس بچین اندر آرد سپاه      همه  مهتران  برگشایند   راه‏

نبایدش گفتن کسى را درشت     همه تاج شاهانش آمد بمشت‏

  بدین   نامه   گر   چند   بشتافتى       کنون   هرچ جستى  همه یافتى‏

  ازین باره من پیش گفتم سخن      سخن  را  نیامد  سراسر  به  بن‏

     ز گشتاسپ و ارجاسپ بیتى هزار        بگفتم    سر   آمد    مرا     روزگار

گر آن مایه نزد شهنشه رسد       روان من از خاک بر مه رسد

کنون من بگویم سخن کو بگفت         منم زنده او گشت با خاک جفت

همچنین فردوسی از دقیقی بنام جوان گشاده زبان و دارای طبع روان یاد نموده و داستان مرگ وی و نا تمام ماندن شاهنامه او را چنین شرح میدهد:

چو از دفتر  این  داستانها  بسى        همى خواند خواننده بر هر کسى‏

جهان دل نهاده بدین داستان        همان بخردان نیز و هم راستان‏

جوانى   بیامد   گشاده    زبان         سخن   گفتن  خوب  و  طبع روان‏

بشعر آرم این نامه را گفت من         ازو   شادمان   شد    دل  انجمن‏

 جوانیش  را  خوى  بد  یار   بود          ابا    بد   همیشه   به   پیکار   بود

   برو   تاختن   کرد   ناگاه   مرگ          نهادش   بسر   بر   یکى   تیره   ترگ‏

  بدان خوى بد  جان  شیرین  بداد           نبد   از   جوانیش   یک   روز   شاد

 یکایک   ازو  بخت   برگشته   شد          بدست  یکى  بنده  بر  کشته  شد

  برفت  او  و این  نامه  ناگفته   ماند         چنان  بخت  بیدار  او   خفته   ماند

      الهى      عفو     کن     گناه      ورا          بیفزاى      در   حشر    جاه    ورا

تاریخ مرگ دقیقی بین سالهای ۳۶۵ و ۳۷۰ هجری قمری تخمین زده می شود. در ارتباط با مرگ دقیقی هم سه فرضیه وجود دارد:

  • برخی معتقدند که دقیقی بر دین زردشت بوده و اختلاف او با غلام ترکش که منجر به کشته شدن او گردیده به علت اختلاف دینی بین دقیقی و غلام خود بوده است.
  • برخی دیگر دقیقی را فردی پرخاشجو و عصبی می دانند و همین شعر حکیم فردوسی که « جوانیش را خوی بد یار بود ابا بد همیشه به پیکار بود» را هم دلیل همین ادعای خود می دانند و معتقند شبی دقیقی بر غلام خود خشم گرفته و با او بدرفتاری کرده است که منجر به کشته شدن او شده است.
  • در منابع دیگری مانند کتاب دقیقی نوشته دکتر محمد دهقانی عنوان شده که خوی بد دقیقی همان غلامبارگی و تمایل به همبستری با غلامان جوان و زیبا رو بود است. و شبی که دقیقی قصد همبستری با غلام خود را داشته غلام با چاقوی به او حمله برده و او را می کشد.

ماخذ گشتاسب نامه دقیقی را عموما کتاب پهلوی یادگار زریران دانسته اند. به گفتۀ تولدکه، این داستان کهن را یونانیان هم می شناخته و آن را وارد اسطوره های خود کرده بودند.البته بعید است که دقیقی در کار خود به طور مستقیم از نسخۀ پهلوی این داستان بهره برده باشد با وجود شباهت فراوان میان روایت او و یادگار زریران تفاوت هایی هم در آنها دیده می شود. تفاوت هایی مانند کشته شدن گرامی فرزند جاماست در گشتاسبنامه برعکس یادگار زریران که گرامی تا آخر زنده می ماند با گشته شدن بیدرفش در یادگار زریران بدست بستور که در گشتاسبنامه بدست اسفندیار این امر اتفاق می افتد تمامی اینها نشان میدهد که دقیقی به متن پهلوی منظوممه دسترسی نداشته و ماخذ او در نقل گشتاسپنامه احتمالا شاهنامه ابومنصوری بوده است.

آنچه از اشعار دقیقی به دست ما رسیده بسیار اندک اما دارای موضوعاتی متنوع است. همین مقدار اندک آن از ۳۵۰ بیت فراتر نمی رود به خوبی نشان میدهد که دقیقی در انواع شعر، از قصاید مدحی گرفته تا غزل و قطعه و مثنوی شاعری توانا و زیردست بوده است.

با وجود تمامی ابیات مضطرب و سست و کلمات متنافر و مصراع های مقطوع درگشتاسبنامه به نظر فروزانفر «در حسن عبارت و جودت نظم پس از شاهنامۀ استاد طوس اولین مثنوی بحر تقارب است و بر همۀ مثنوی ها برتری دارد». در غزلها و تغزل های او همان لذتچویی ها و خوشباشی های معمول در میان شاعران عهد سامانی و عزنوی را می بینیم که با زبانی ساده و دور از تکلف بیان شده است.

تاثیر شاعران بزرگ پیشین به ویژه رودکی و شهید بلخی نیز در اشعار او آشکار است. دقیقی اساسا از سلالۀ شاعران درباری است و شعر او بیشتر از همان ویژگی های تغزل گونه ای برخوردار است که برآمده از زندگی پرتجمل دربار و آمیخته به همان شادی و لذایذی است که لازمۀ چنین زندگی ای بود.

 

قبلی «
بعدی »