دستنویس کتابخانه طوپقاپوسرای در استانبول به نشان H.1508 چهل و چهار

دستنویس کتابخانۀ طوپقاپوسرای در استانبول

عنوان: دستنویس کتابخانۀ طوپقاپوسرای در استانبول

نشانی: به نشان H. 1508

تاریخ نگارش: ۹۰۲ هجری قمری‌ – ۱۴۹۶ یا ۱۴۹۷ میلادی

خط نویس: محمد حسینی

محل نگارش: نامعلوم

تعداد صفحات: ۶۶۹ برگ،

تعداد نگاره ها: ۳۲ مجلس‌

چینش صفحه‌ها: درچهارستون و ۲۱ سطر جدول‌بندی شده

نوع خط: خـط نـستعلیق،

اندازه: ۱۷/۵ × ۳۱ سانتیمتر

توضیحات اثر:

این دستنویس با مقدمۀ منثور آغاز می گردد: «بسم الله الرحمن الرحیم و به نغتنی. افتتاح سخن آن به که کنند اهل کمال…». این همان مقدمۀ بایسنقری است و همۀ ۲۴ صفحۀ آن افسانه محمود و فردوسی است و از مقدمۀ کهن چیزی ندارد. یک جا چهار قطعه از اشعاری را که دیگران در ستایش فردوسی سروده اند گرد آورده است که دو قطعۀ آن تا کنون در معرفی دستنویس های دیگر آمده است. دو قطعۀ دیگر آن اینها است:

شمع جمع هوشمندان است در دیجور غم                             نکته ای کز خاطر فردوسی طوسی بود

زادگان   طبع  پاکش  جملگی حوراوش‌اند                           زاده  حوراوش  بود  چون مرد فردوسی بود

و دیگر:

در  خواب  شب دوشین من با شعرا گفتم                  کای  یکسره  معنی  را  با  لفظ بهم درسی

شاعر  ز شما  بهتر؛ شعر  آن  که نیکوتر؟                 وز     طایفۀ     تازی،  وز      انجمن   فرسی

آواز  برآوردند،   یک   رویه   همه    گفتند:                 فردوسی  و شاهنامه،  شه نامه  و فردوسی

صفحۀ نخستین مقدمه منثور دارای سرلوحه است و در کتیبۀ آن به خط کوفی نوشته است: «ذکر اعلى». پس از مقدمه منثور دو تصویر تمام صفحه ای دارد و پس از آن متن اصلی آغاز می گردد. صفحۀ نخستین متن اصلی دارای سرلوحه است و در کتیبه آن به خط کوفی نوشته است: « کتاب شاهنامه فردوسی». از صفحات کتاب در چهار ستون و ۲۱ سطر جدول بندی شده اند. هر صفحه، بدون تصویر و سرنویس، دارای ۴۲ بیت است، ولی در برخی صفحات بیت هایی را هم چلیپا نوشته است. متن شاهنامه در این دستنویس به دو بخش تقسیم شده است. بخش نخستین تا پایان پادشاهی کیخسرو و آن با این عبارت به پایان می رسد: «تمت الکتاب الشاهنامه فی مجلد الأول» صفحه نخستین بخش دوم، یعنی آغاز پادشاهی لهراسپ دارای سرلوحه است با عنوان: «کتاب لهراسپ نامه», تاریخ ختم شاهنامه سال ۴۰۰ هجری قمری است: «به سر شد کنون قصه یزدگرد….» (مانند دستنویس ۶۷۵)، پس از آن، بیت هایی در ستایش و هم نکوهش محمود آمده است. این دستنویس چنین به پایان می رسد:

هر آنکس که دارد هش و رای و دین                         پس از مرگ بر من کند آفرین

تمام شد کتاب شاهنامه بفرخی و فیروزی بعون‌الله و حسن توفیقه و الصلوه والسّلام على خیر خلقه محمد و آله اجمعین در تاریخ سنه اثنین وتسعمایه کتبه اصغر عبادالله و اصغر خلق الله محمد الحسینی عفا الله.

و در دو گوشه، به خطی درشت تر، این دو بیت سعدی را نوشته است:

غرض   نقشیست   کز   ما   بازماند                           که  هستی را نمی بینم بقایی

مگر   صاحب   دلی  روزی     بدولت                           کند      در  کار  درویشان دعایی

 

قبلی «
بعدی »